توضیحات
کینکاس، ولگرد معروف زاغههای باهیا مرده است. دو گروه از مردم بالای جسد وی حاضر شدند: دوستان و خانواده. از طریق خانواده کینکاس میفهمیم که او بعد از بازنشستگی بهیکباره خانه و زندگی را رها و خیابانگردی پیشه کرده است. اعضای خانواده که بهنظر دل چندان خوشی از او ندارند، تابوت را رها میکنند تا خود را برای مراسم تدفین آماده کنند. برخلاف رفتار سرد آنها، چهار تن از دوستان عیار کینکاس بر سر تابوت حاضر میشوند و تا صبح با مرور خاطراتش، به افتخار او مینوشند و از او به نیکی یاد میکنند. کینکاس عاشق دریا بوده و اعتقاد داشته ملوانی است که سرنوشتش به دریا ختم خواهد شد. پس دوستانش او را سوار قایق میکنند تا او را به آرزویش برسانند. در میان راه، دریا طوفانی میشود و قایق را واژگون میسازد. آنها خود را بهسختی به ساحل میرسانند و سرنوشت کینکاس با مرگ دوم او محقق میشود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.