توضیحات
|خلسۀ کورتاسار کاری میکند از نفسهای بهشمارشافتادهتان لذت ببرید!|
وقتی متنی از کورتاسار میخوانید، گویی تصاویری از داستانهای خورخه لوئیس بورخس را تماشا میکنید که سالوادور دالی آنها را کشیده است! جانوران ظریفی چون خرگوشها رعب و وحشت به دلتان میاندازند، شعلهور کردن کبریت فردی در یک جا کولوسئوم را در روم باستان به کام شعلههای آتش میکشد، پرستاری مهربان با بوسۀ مرگ بدرقهتان میکند، بعد از مرگ جهان آزتکها را زندگی میکنید، افرادی در درونتان زندگی میکنند که با شکنجه کردن شما باعث میشوند نواختن پیانو را از یاد ببرید، و از روی صحنۀ تئاتر زندگی خودتان اخراج میشوید تا شخص دیگری نقشتان را بازی کند!
از متن کتاب
«خوسه ماریا ساعت هشت آمد و بیمقدمه خبر داد که سِلینا همین الان مُرد. یادم است که جملهاش در سرم جرقهای زد و در خاطرم ماند: سلینا همین الان مُرد. جوری گفت انگار خود سلینا تصمیم گرفته بود کِی بمیرد.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.