توضیحات
وکیل جوانی به نام آرتور کیپس برای رسیدگی به پروندۀ اموال آلیس درابلو، که تازه از دنیا رفته، به مأموریتی در یکی از روستاهای اطراف لندن میرود. در مراسم خاکسپاری آلیس، آرتور زنی تماماً سیاهپوش را میبیند که رنگ به رخسار ندارد؛ چند قدم آنطرفتر هم کودکان دانشآموزی در کنار قبرها ایستادهاند. حضور آن زن و دانشآموزان از جانب یکی از افراد محلی، که بعد از ادعای آرتور خیلی ترسیده، انکار میشود اما آرتور به این چیزها اعتقادی ندارد و بعد از خاکسپاری به خانۀ خانم درابلو میرود تا مدارک را بررسی کند. از همان روز اتفاقات مرموز خانۀ خانم درابلو شروع میشود و رفتهرفته وحشت به دل آرتور میاندازد. هربار که کسی آن زن سیاهپوش را میبیند، کودکی در روستا میمیرد و حالا آرتور درست به جایی رفته که با گذشتۀ زن گره خورده است.
منتقد نشریۀ پابلیشرز ویکلی درمورد این کتاب میگوید: «هیل با ظرافت خاصی سنت داستانهای گوتیک را دستکاری میکند و سبک جدیدی را در داستانهای ارواح به نمایش میگذارد.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.