توضیحات
داستان دربارۀ شش ماه آخر زندگی اشتفان سوایگ، نویسندۀ مطرح اتریشی، است که بهدلیل جنگ جهانی دوم و کشتار یهودیان همراه با همسرش مجبور به ترک وطن شده. آنها ابتدا به لندن و بعد به نیویورک میروند، اما بهدلیل مشکل تنفسی لُته، همسر اشتفان، بهاجبار پتروپولیسِ برزیل را برای سکونت انتخاب میکنند. در طول سکونتشان تمام فکر و ذکر سوایگ به وطن و شرایط بحرانی آنجا مشغول است. غم غربت، آسودگی خاطر و قلم نویسندگیاش را از او گرفته و او را به آدمی افسرده بدل کرده است. حتی با پایان جنگ و دیدن جشن و شادی مردم هم حالوروز خوبی ندارد، چون از آیندۀ جهان مطمئن نیست و ناامید شده. او که به نظر میرسد زمان مرگش را حدس زده، در آخرین روزهای عمرش بدون تحمل کوچکترین درد جسمانی به استقبال پایان خود میرود.
نظر یکی از مخاطبان دربارۀ کتاب: «این رمان داستان واقعی نویسندهای را توصیف میکند که گذشته برایش زندهتر از حال است و نویسنده احساسات و عواطف اشتفان را ماهرانه به تصویر میکشد؛ بهگونهای که خواننده بهسادگی توان همدلی با او را پیدا میکند.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.