توضیحات
|آزادی ستمدیدهترین واژۀ تاریخ است.|
آزادی مفهوم بسیار گستردهای است و پارادوکسهای بسیاری را در خود حمل میکند، مثل دوگانۀ آزادی مثبت و آزادی منفی. این مفهوم اجتماعی-سیاسی در شکل منفیاش، از طریق آنچه آن را محدود میکند تعریف شده و در مقابل، آزادی مثبت سعی میکند خود را از درون و بهعنوان مفهومی متکی به خود تشریح سازد. حال آیا میتوان این مفهوم را با مساواتگرایی یکی دانست؟ آیا انسانها با تعریف آزادی و اختیار و اراده، خودبهخود قواعد و چهارچوبهای محدودکنندهای برای خودشان وضع میکنند؟
از متن کتاب
«در غیاب زور میتوان دم از آزادی اراده زد، نه در غیاب علت… زمانی میتوان گفت کسی آزاد است که بهرغم داشتن دلایل کافی برای انجام یک کنش، کنش دیگری انجام دهد.»
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.