در یادداشت قبلیِ الفبای نویسندگی، دربارهی یکی از رکنهای اصلی در نوشتن، پیوستگی و تداوم حرف زدیم: برای پشتکارداشتن در نوشتن هم یک فرمول ساده اما سخت پیش پایتان گذاشتیم: یادداشتهای روزانه و شکارکردن سوژهها با سادهترین روش.
در این یادداشت تصمیم داریم دربارهی سه موضوع دیگر با هم حرف بزنیم.
۱.ادای نویسندگی
روانشناسها میگویند اگر میخواهید به هدفی نزدیکتر شوید کافیست در بازهی مشخصی ادای آن را در بیاورید، انگار که به آن هدف رسیدهاید. راست یا دروغش پای روانشناسها. میخواهیم دربارهی چند ادا یا عادت نویسندگی حرف بزنیم که حتی اگر ما را به نویسنده تبدیل نکنند، قطعا بهمان کمک میکنند بهتر بنویسیم.
۱. کمتر غُر بزنیم. بیشتر فکر و تحلیل کنیم. دنبال چرایی ماجراها و اتفاقها باشیم و هرچیز کوچک و بزرگی را ریشهیابی کنیم. با این کار میتوانیم ربط موضوعات و اتفاقهای مختلف به یکدیگر را کشف کنیم.
۲.زور بزنیم تنبل نباشیم. تنبلنبودن سختترین کار دنیاست. قبول! اما قرار شد در شروع کار فقط ادایش را در بیاوریم. پس اگر قرار است یک کتاب را بخوانیم یا یک یادداشت کوتاه بنویسیم، کافیست ادایش را در بیاوریم تا زودتر از چیزی که فکرش را میکنیم، انجامش دهیم.
۳. هر چقدر هم که آدم پر مشغلهای باشیم حداقل نیم ساعت در طول روز فرصت داریم تا به خواندن اختصاص بدهیم. پس بهتر است بهانههایمان را بقچه کنیم و حتی اگر شده در مسیرهای رفت و آمدمان نیم ساعت کتاب بخوانیم. همین کتابخواندن منبع الهام و ایدههای مختلف است.
۴. چند ساعت در روز همانجایی بمانیم که موتور نوشتنمان را روشن میکند. چه اهمیتی دارد اینجا، زیرپلهی خانهمان باشد یا روی کانتر آشپزخانهمان یا پشت میز کار؟ مهم این است هر جایی را که باعث میشود بنویسیم، دو دستی بچسبیم و الکی از زیر نوشتن در نرویم!
۵. ایدهجمعکُن باشیم و تا میتوانیم ایدههای مختلف را توی یک دفترچه یادداشت کنیم؛ اصلا هم فرقی نمیکند این ایده را از کجا میآوریم. ما میتوانیم ایدههای نوشتن را از لابهلای حرفهای آدمها در اتوبوس و مترو و …، یک حس، صدا، عکس، فیلم و … پیدا کنیم.
۶. تا میتوانیم جو بدهیم و جوگیر شویم. بله همینطور است. یکی از پیشنیازهای نویسنده شدن، جوگیر بودن است. فقط از این راه میتوانیم از دل موضوعات ساده «اتفاق» خلق کنیم؛ و «اتفاق» همان چیزیست که در طول نوشتن مثل هوا برای زنده ماندن، به آن نیاز داریم.
۷. تا میتوانیم پیاز داغ موضوعات را بیشتر کنیم. فقط با این کار میتوانیم به ایدهها شاخ و برگ بدهیم و از دل اتفاقها و ایدههای مختلف «داستان» بیرون بکشیم. پس با خیال راحت اغراق کنید!
۸. اگر ادا یا عادتهای دیگری برای نویسنده شدن میشناسید خوشحال میشویم یادمان بدهید. ما که سر و پا دست هستیم تا بهتر بنویسیم!
۲. دستورالعمل کتابخورشدن
حالا که دربارهی اداهای نویسندگی حرف زدیم، چرا دربارهی خود کتابخواندن حرف نزنیم؟
خیلی خب، همهمان قبول داریم که کتابخواندن در بهتر نوشتن کمکمان میکند. اما چه طوری باید کتابهای موردعلاقهمان را انتخاب کنیم برای خواندن؟ یا به عبارت دیگر دستورالعمل کتابخورشدن چیست؟
۱. عادتکردن به مطالعه و خواندن را میتوانیم با یادداشتها و متنهای کوتاه تمرین کنیم. فرقی هم نمیکند این یادداشتها را در صفحهی اینستاگرام بخوانیم، یا صفحهی روزنامه یا یک کتاب. مهم خواندن است. باید هر طورشده خودمان را به «خواندن» عادت بدهیم و به بهانههای مختلف از زیرش در نرویم.
۲. زور نزنیم تا هر طورشده خودمان را مجبور به مطالعه کنیم. بهتر است وقتهایی مطالعه کنیم که حوصله و تمرکز بیشتری داریم. این جوری پرشذهنی پیدا نمیکنیم و الکی به خودمان بدبین نمیشویم که «وای! من متوجه نمیشم!» یا «ای بابا! اصلا نفهمیدم چی شد! باید دوباره بخونم!»
۳. با شناخت از خودمان، دغدغهها و علایقمان میتوانیم تکلیفمان را با خودمان مشخص کنیم و انتخاب کنیم که به چه حوزهای علاقه داریم و در همان حوزه مطالعه کنیم. مثلا به شعر علاقه داریم، یا داستان یا …
۴. بعد از شناخت از دغدغههایمان، سن مسئله مهمی است که باید به آن توجه کنیم و متناسب با سنمان مطالعه کنیم. البته این به این معنا نیست که خودمان را محدود کنیم. این گزینه برای اولین مراحل فرآیند کتابخوریست تا از کتاب خواندن خسته نشویم.
۵. ناشرها و حوزهی کاریشان را بشناسیم. شناخت از ناشرها کمک میکند تا کتابهای مورد علاقهمان را بهتر و سریعتر انتخاب کنیم.
۶. معرفی کتاب بخوانیم. این کار به ما کمک میکند تا از دیدگاههای مختلف دربارهی یک کتاب آشنا شویم و بعد با آگاهی بیشتر آن را برای مطالعه کردن انتخاب کنیم/نکنیم.
۷. از کتابخورها کمک بگیریم. البته این به این معنی نیست که اگر کسی از خواندن کتابی لذت نبرده، ما هم از خواندنش لذت نخواهیم برد یا برعکس. فقط سعی کنیم شنونده باشیم و نقدهای مثبت و منفی دربارهی یک کتاب را بشنویم و بخوانیم تا شناخت بهتری از یک کتاب پیدا کنیم.
۸. یکی از لذتبخشترین کارهای دنیا نوشتن لیست کتابهاییست که دلمان میخواهد بخواهیم. این کار ناخودآگاه جرقههای خواندن را در سرمان روشن میکند. امتحان کنید!
۹. فهرست کتابهای راه یافته به جشنوارههای معتبر داخلی و خارجی هم میتواند به انتخاب کتاب کمکمان کند. جایزههایی مثل جایزه کتاب سال هر کشور، جایزه نوبل، مدال نیوبری، جایزهی جلال آل احمد و …
۱۰. انقدر وقت نداریم هر کتابی را بخوانیم. پس بهتره وقتمان را تلف نکنیم و کتابهایی را بخوانیم که حالمان را بهتر میکنند.
۳. روغنکاری موتورِ نوشتن
خیلی از ما با این که دلمان میخواهد بنویسیم و دغدغهها، افکار و احساسات شخصیمان را با کلمات بیان کنیم، به بهانههای مختلف از زیر نوشتن در میرویم. در ادامه چند راهکار مختلف میگوییم که کمک میکند خودمان را گیر بیاندازیم و موتورِ نوشتنمان را روغنکاری کنیم:
- بهتر است جو ندهیم و از نوشتن برای خودمان غول نسازیم. نوشتن چیزی جز بیان افکار، احساسات و دغدغههایمان با کلمات نیست. همین که بپذیریم کار سختی نیست، موتورمان پتپتکنان روشن میشود و کلمهها راحتتر از چیزی که فکر کنیم در صفحهی سفید جاری میشوند.
- از این به بعد باید از هر فرصتی سو استفاده کنیم، البته به نفع نوشتن! اینجوری احترام و ارزش بیشتری هم برای فرصتهای بیکاریمان قائل میشویم و میتوانیم بیشتر و بیشتر بنویسیم و با هر بار تمرین کردن، غول بزرگی را که از نوشتن در ذهنمان ساختهایم کوچک و کوچکتر کنیم. این فرصتها میتوانند لحظاتی باشند که در ترافیک ماندهایم، یا در متر و اتوبوس هستیم، در مطب دکتر یا روی صندلیهای فرودگاه انتظار میکشیم، یا هر فرصت دیگری که پیش بیاید…
- بله! بیشتر ما بیست و چهارساعت سرمان توی گوشی است و هر جا بهانه کم بیاوریم از گوشیمان مایه میگذاریم: «اگر این رو کنار بذارم به همه کارهام میرسم.» متاسفانه در مورد نوشتن دیگر نمیتوانیم گوشی را بهانه کنیم. چون میتوانیم از برنامه Note گوشی برای نوشتن استفاده کنیم. به همین سادگی در هر موقعیتی که باشیم میتوانیم ایدههایمان را یادداشت و یک خروار موضوع جمع کنیم برای نوشتن!
- فرقی نمیکند اهل بلندنویسی و پرداخت جزئیات باشیم یا اهل کوتاهنویسی و مختصرگویی. این روزها به لطف شبکههای اجتماعی مختلف میتوانیم فضای متناسب با روحیه و نوشتههایمان را داشته باشیم و مخاطبهای خودمان را پیدا کنیم. پس اگر مدام در تلگرام و اینستاگرام و توییتر و … هستیم، چه بهتر! میتوانیم از همین عادتمان هم به نفع نوشتن استفاده کنیم. کپشنهای اینستاگرام، کانالهای شخصی تلگرام، توییتر، فیسبوک و … فضایی را فراهم میکنند تا همراستای دغدغههای شخصی و اجتماعیمان بنویسیم و «نوشتن» دریچهای شود برای حالِ خوب و پیدا کردن فرصتهای شغلی و اجتماعی بهتر!