کتاب مرغ مگس خوار اثر لائتیسیا کولومبانی اثریست که در ژانر داستان و با ترجمهی نرگس کریمی در نشر خوب منتشر شده است. رمان مرغ مگس خوار ، داستان زندگی دو زن را روایت میکند: سولن که وکیل معروفی است، اما دچار افسردگی کاری شده و تلاش میکند دوباره بهبود یابد. او که در نوجوانی به نویسندگی علاقهی فراوانی داشت، تصمیم میگیرد به ساختمان بزرگی در قلب پاریس برود که خانهی زنان بیپناه و بینوا است؛ و در آنجا به این زنها که اکثراً یا به زبان فرانسه مسلط نیستند یا نوشتن نمیدانند، داوطلبانه در نوشتن مکاتباتشان کمک کند. ساکنان این خانه، زنانی از سراسر دنیا هستند. آنها ابتدا به سولن نزدیک نمیشوند و با سوءظن با او برخورد میکنند. سولن اما قاطعانه تصمیم میگیرد تا بتواند جایی در میان این زنان باز کند، که هر کدام سرنوشتی دردناک داشتهاند.
در خلال روایت این داستان، نویسنده به یک قرن قبل برمیگردد و زندگی واقعی بلانش پیرون را روایت میکند؛ او زندگی خود را وقف سپاه رستگاری کرده بود و آرزو داشت بتواند پناهگاهی برای زنان مطرود از جامعه فراهم کند. او برای رسیدن به این هدف راهی سخت در پیش داشت اما هرگز تسلیم نشد.
در کتاب مرغ مگس خوار ، لائتیسیا کولومبانی به این زنان گمنام و نیز بلانشِ فراموششده و تمام کسانی که نمیخواهند نامشان فاش شود، زندگی میبخشد.
در ادامهی مقاله به بررسی بیشتر این اثر خواندنی میپردازیم…
قصهگویی از مصائب زندگی زنان
« زنده باد شکافها و ترکها، چون به نور اجازهی عبور میدهند»
در طول تاریخ زنان همواره مشغول مبارزه برای بهدستآوردن حقوق خود بودهاند، حقوقی که در برخی از جوامع مردسالار به طور حداکثری از آنان دریغ شده است. در رمان مرغ مگس خوار هم ما با دو داستان مواجه هستیم که در هر دو داستان قهرمانان ما در تلاش و تکاپو برای حفظ و حراست از حقوق اولیه زنان و کوشش برای کسب حقوقی همپای مردان جامعه هستند. بخشی از داستان مرغ مگس خوار که به امروز و داستان وکیل جوان «سولن» میپردازد، کشش بیشتری دارد و مخاطب را با خود همراه میکند. در کتاب مرغ مگس خوار که نشر خوب روانهی بازار کرده، لائتیسیا کولومبانی تلاش کرده تا با مطرحکردن معضلات موجود در اجتماع و موانعی که زنان با آنها مواجه هستند از دشواریهای زندگیکردن به عنوان یک زن پرده بردارد، و در این امر موفق هم بوده است
این کتاب میتواند مخاطبان زیادی داشته باشد، به ویژه در میان زنان. بخشهایی از این کتاب که با سرنوشت شخصیتهای داستان آشنا میشویم و به درون زندگی آنها راه پیدا میکنیم، بسیار تاثیرگذار و جذاباند. این بخشها به شدت حس همدلی را در مخاطب شکوفا میکند، به ویژه برای ما که در جامعهای زندگی میکنیم که شاهد مشکلات و محدودیتهای بسیاری برای زنان هستیم.
مرغ مگس خوار دومین اثر لائتیسیا کولومبانی
لائتیسیا کولومبانی نویسندهی کتاب مرغ مگس خوار ، در سال ۱۹۷۶ در شهر بوردو در فرانسه به دنیا آمد. وی فیلمنامهنویس، کارگردان، بازیگر و نویسنده است.
لائتیسیا کولومبانی، ابتدای فعالیتش را با نوشتن و کارگردانی فیلمنامههای کوتاه و بعد از مدتی، فیلمنامههای بلند آغاز کرد. او همچنین هنرپیشهی سینما و تلویزیون است و در دهها فیلم بلند ایفای نقش کرده است.
نخستین رمان او به نام بافته در سال ۲۰۱۷ به چاپ رسید و بیش از یک میلیون نسخه از آن در فرانسه به فروش رفته و به سی و پنج زبان دنیا ترجمه شده است. به زودی قرار است فیلمی از روی این کتاب ساخته شود.
در سال ۲۰۱۹ دومین رمان کولومبانی با نام مرغ مگس خوار منتشر شد و بسیار هم مورد استقبال منتقدین و خوانندگان قرار گرفت. انتشارات خوب این رمان را با ترجمهی نرگس کریمی روانهی بازار کتاب کرده است.
مرغ مگس خوار ، صدای زنان فراموششده
امتیازی که خوانندگان و دوستداران جهان ادبیاتِ داستانی به کتاب مرغ مگس خوار دادهاند، ۴.۵ از ۵ امتیاز بوده است.
یکی از خوانندگان در ستایش رمان مرغ مگس خوار نوشته است: «اثری برجسته و باشکوه که ادای دینیست به زنانی که برای داشتن زندگی بهتر، دست از تلاش و مبارزه برنداشتند. زنانی که جامعه آنها را طرد یا رد کرده است. داستانی بدون تبعیض در ملیت، تاریخ و یا فرهنگ. این رمان را خیلی دوست داشتم و خواندنش را به همه پیشنهاد میکنم.»
یکی دیگر از خوانندگان دربارهی این کتاب نوشته است: «یک اثر جادویی… زیبا و روان.»
خوانندهی دیگری دربارهی این کتاب نوشته: «بینظیر است. خواندن این کتاب را پیشنهاد میکنم. بلانش و مبارزهی او در ارتش رستگاری در فرانسه و اوایل دههی ۱۹۰۰ و … رمانی زیبا و خواندنی را خلق کردهاند.»
وکالت: گزیدهای از کتاب مرغ مگس خوار
در بخشی از کتاب مرغ مگس خوار اثر لائتیسیا کولومبانی میخوانیم:
وکالت کار موردعلاقهاش نبود. در کودکی، قوهی تخیل قویای داشت. در نوجوانی، استعداد خاصی در زبان فرانسه از خودش نشان داده بود. معلمهایش همه اذعان میکردند که واقعاً با استعداد است.
بیوقفه دفترهایش را با شعرها و داستانهای کوتاهی که مینوشت، سیاه میکرد. در دلش، پنهانی آرزو داشت که نویسنده شود. خودش را تصور میکرد که در تمام زندگیش پشت یک میز نشسته و مثل کولت گربهای روی زانوهایش است، در اتاقی از آن خود همچون ویرجینیا.
سولن برنامهاش را با والدینش در میان گذاشته بود، اما آنها تمایل چندانی از خود نشان نداده بودند. پدر و مادرش که هر دو استاد حقوق بودند، به کارهای هنری، نگاه خوبی نداشتند و آن را راهی فرعی میدانستند که ناشناخته و دور از هنجار بود. او باید شغلی جدی انتخاب میکرد که از سوی جامعه پذیرفتنی باشد، مهم همین است.
شغلی جدی. چه اهمیت دارد که آدم را خوشبخت کند یا نه؟
اگر از علاقهمندان ادبیات داستانی هستید، خواندن آثار دیگری را که در این ژانر منتشر شده پیشنهاد میکنیم:
سقوط از بلندای آسمان، لزلی نکا آریما
داستان یک قول، سرژ شالاندون
پرندهباز، ویلیام وارتن
و هیچ چیز همیشگی نیست، لورانس تاردیو
هشتمین خواهر، رابرت داگونی