رمان همه نت های نواخته شده اثر لیزا جنووا که با ترجمهی شهناز رافعی در نشر خوب منتشر شده، داستان پیانیستِ مشهوری به نام ریچارد ایوانز است؛ در کنسرتهای ریچارد که در سراسر دنیا برگزار میشد، حضار به احترام اجرای پراحساس و بینقصش، او را ایستاده تشویق و تحسین میکردند. اما پس از هشت ماه، دست راستش بر اثر بیماری ایالاس کاملاً از کار افتاده است و کنترل دست چپش را هم به زودی از دست خواهد داد.
تازهترین اثر داستانی انتشارات خوب با عنوان همه نت های نواخته شده ، توصیف غمانگیز پشیمانی، ترس، گذشت و زندگی است. زندگییی که در آن باید بر ترسها فائق آمد و تا وقتی هنوز فرصت باقیست، بخشید و بخشیده شد.
این کتاب جوایز بسیاری را برای نویسندهاش رقم زده است:
- نامزد دریافت بهترین کتاب داستانی سال گودریدز
- یکی از ده کتاب پرفروش سال در سطح بینالملل
- بهترین کتاب ماه آمازون (مارس ۲۰۱۸)
- منتخب وبسایت مردمی لایبرری ریدز
در ادامهی این مقاله به بررسی این رمان جنووا میپردازیم…
همه نت های نواخته شده: اثری تاثربرانگیز دربارهی بخشش
همانطور که پیش از این نوشته شد، همه نت های نواخته شده ، زندگی پیانیست معروفی به نام ریجارد ایوانز را روایت میکند؛ پیانیست ماهری که روزگاری مردم سراسر دنیا در اجراهایش حضور مییافتند و ایستاده تشویقش میکردند. ریچارد با نتهایی که مینواخت آنها را شیفتهی ترکیب رویایی احساس و تکنیک خود میکرد. هر یک از انگشتان ریچارد به خودی خود نوعی آلت موسیقی کوکشدهای بودند که رقصکنان بر کلیدهای پیانو فرود میآمدند و هر نُتی را با دقت هر چه تمامتر مینواختند.
ریچارد پس از ابتلا به بیماری اِی.اِل.اِس بازوی راستش را از دست میدهد؛ این بیماری، یکی از بیماریهای تخریبکنندهی دستگاه عصبی مرکزیست که نورونهای حرکتی را از کار میاندازد و رفتهرفته موجب فلجشدن همهی اندامهای بدن میشود. استیفن هاوکینگ، فیزیکدان معروف و بزرگ معاصر نیز از این بیماری رنج میبرد.
زمانی که بیماری ریچارد روز به روز پیشرفتهتر میشود و دیگر قادر به تنها زندگی کردن نیست، کارینا (همسر سابقاش) تصمیم میگیرد بار دیگر به خانهی او باز گردد و از وی مراقبت کند. همان طور که به صورت تدریجی عضلات، صدا، و قدرت تنفس ریچارد تحلیل میرود، این دو خاطرات کهنهشان را مرور میکنند و به اشتباهات زندگی مشترکشان فکر میکنند.
رمان همه نت های نواخته شده کاوشی استادانه است برای جبران مافات و فهمیدن این حقیقت که چه آرامشی در بخشش وجود دارد.
لیزا جنووا، راوی روح انسانها
لیزا جنووا نویسندهی کتاب همه نت های نواخته شده که در نشر خوب منتشر شده، متخصص اعصاب چهل و هشت سالهی آمریکاییست. وی در دانشگاه هاروارد تحصیل کرده و در سال ۲۰۰۷ با هزینهی شخصی خود، رمان اولش را که آلیس آرام نام داشت، منتشر کرد. آلیس آرام داستان زنی را روایت میکند که استاد دانشگاه هاروارد است و به مراحل اولیهی بیماری آلزایمر دچار شده است. این کتاب به سرعت در تمام دنیا مورد توجه قرار گرفت، بهطوری که بیش از دو و نیم میلیون نسخهی چاپی آن فروش رفت و به سی و هفت زبان زندهی دنیا ترجمه شد. در سال ۲۰۱۴ نیز فیلمی به اقتباس از این رمان ساخته شد که با موفقیتهای زیادی همراه بود؛ جولیان مور، بازیگر معروف هالیوودی برای نقش آلیس در این فیلم جایزهی اسکار را دریافت کرد.
یکی از ویژگیهای برجستهی آثار لیزا جنووا این است که در همهی آنها شخصیتی با اختلالات اعصاب و روان حضور دارد. مرکز نشر گالری بوکز سه رمان بعدی جنووا را به چاپ رساند؛ فراموش شده (۲۰۱۱)، آنتونی را دوست بدار (۲۰۱۲)، و درون خانوادهی اُبراین (۲۰۱۵) که همهی آنها جز پرفروشترین آثار نیویورک تایمز شدند. به طور کلی لیزا جنووا نویسندهایست که از علم اعصاب و روان الهام گرفته و در آثارش روح انسانها را روایت میکند.
کتاب همه نت های نواخته شده تازهترین اثر این نویسنده است.
نقدهای منتشرشده دربارهی همه نت های نواخته شده
با وجود آثار متعددی که لیزا جنووا منتشر کرده، هنوز هم بسیاری از مخاطبان او را با عنوان «نویسندهی آلیس آرام» میشناسند و از او یاد میکنند. در یکی از سایتهای نقد و بررسی آثار ادبی نوشتهاند: « لیزا جنووا ، متخصص اعصاب و نویسندهی کتاب پرفروش آلیس آرام این بار رمانی نوشته در ستایش بخشش، آزادی و زندهبودن.»
مجلهی اِن.پی.آر با اشاره به صراحت قلم جنووا نوشت: «گاهی بیان حقیقت در داستان راحتتر است؛ و لیزا جنووا حقیقت را با جسارت و امیدواری به قلم میکشد…»
بوک ریپورتر نیز در ستایش قلم جادویی این نویسنده نوشت: «هر نویسندهای از پس همنشینی جزئیات و رویدادهای علمی با داستانسراییهای عاشقانه برنمیآید. لیزا جنووا در این ویژگی با هیچکس قابل مقایسه نیست.»
بوستون گلوب دربارهی کتاب همه نت های نواخته شده نوشت: «این کتاب شما را از خودتان میگیرد ..»
وال استریت ژورنال با اشاره به عاطفهی بیدارشدهی خواننده در حین مطالعهی این اثر نوشت: «موقع خواندن این کتاب احتمال این وجود دارد که چند قطره اشک بریزید؛ اما اصلا فکر نمیکنید احساسات به شما تحمیل شدهاند تا متاثرتان کنند…»
کتابی که هرگز از یادتان نمیرود
پابلیشرز ویکلی در ستایش قلم جنووا نوشت: «لیزا جنووا خوانندگان را به اسارت میگیرد! کتاب همه نت های نواخته شده هم از لحاظ پزشکی و اطلاعاتی که در اختیار خواننده میگذارد مفید است، هم از لحاظ روانشناختی و احساسی…»
رندی سوزان مایرز نیز در وال استریت ژورنال نوشت: «رمان همه نت های نواخته شده از لیزا جنووا من را به کاناپهام منگنه کرد او با قلم جادویی و توصیفهای درخشانی که دارد، پا را فراتر از درام و آموزش میگذارد. بدون شک این کتاب یکی از آثاریست که هرگز فراموشش نمیکنم.»
کیمبرلی اتکینز در ستایش تکنیک داستاننویسی این نویسنده نوشت: «لیزا جنووا شغل تازهای به دنیا معرفی کرده است: گفتن حقیقت و پرداخت به علم در داستان!»
در ستایش رمان همه نت های نواخته شده
کتاب همه نت های نواخته شده میان خوانندگان ادبیات داستانی نیز با استقبال بسیار خوبی روبهرو شد و نقدها و نظرات مثبت بسیاری را به سوی خود جلب کرد. در ادامه گزیدهای از نظراتی را میخوانیم که کاربران سایت گودریدز دربارهی رمان همه نت های نواخته شده نوشتهاند:
- هنوز نمیدانم لیزا جنووا چطور علم پزشکی را این طور موفق و زیبا به درام تبدیل کرده و به ادبیات پیوند زده است. اما بیشک از دل این پرداخت حرفهای به بیمارهای اعصاب و روان، داستانهایی سرشار از احساس و جنبش در حال خلقشدن هستند.
- مهم نیست که آثار لیزا جنووا پرماجرا و حادثه نیستند، به هر حال او با قلم جادویی خود شما را مجاب به خواندن آثارش میکند.
- یادم میآید نُه سال پیش که رمان آلیس آرام را خواندم، از نظر احساسی خیلی منقلب شده بودم؛ در اتاقی نشسته و آرام گریه میکردم. همین باعث شد تازهترین اثر این نویسنده را هم بخوانم. لیزا جنووا یک بار دیگر موفق شده تار پزشکی را بهزیبایی با پود ادبیات درآمیزد و داستانی احساسی خلق کند.
- اولین اثری بود که از لیزا جنووا میخواندم. چیزی که مایهی تعجبام شده این است که خیلیها این رمان را بهترین اثر جنووا نمیدانند. مگر آلیس آرام چه داستانی دارد که از این کتاب بهتر است؟ کتابی که بعد از این میخوانم بیشک آلیس آرام است.
اگر از خوانندگان و طرفداران آثار داستانی هستید میتوانید تازهترین کتابهای نشر خوب در این حوزه را در لیست خواندنیهایتان قرار بدهید:
فراری، هارلن کوبن، ترجمهی مینا وکیلینژاد
مرز بیهویت، یوری هررا، ترجمهی مرضیه مداحی