همه دروغ می گویند به جز گوگل

همه دروغ می گویند

همه دروغ می‌گویند ( Everybody Lies ) نوشته‌ی ست استیونز ( Setth Stephens ) و با ترجمه‌ی شایان سادات توسط نشر خوب منتشر شده است. این کتاب در حوزه‌ی کتاب‌های غیرداستانی قرار می‌گیرد و بر اساس تجربه‌های یک دانشمند داده به زبانی ساده و روان نوشته شده است. در این مطلب قصد داریم با نویسنده‌ی کتاب همه دروغ می گویند و ایده‌ی اصلی کتاب بیشتر آشنا شویم.

نویسنده کتاب همه دروغ می گویند کیست؟

ست استیونز دکترای اقتصاد دارد و به عنوان دانشمند داده در شرکت گوگل کار کرده است. کتاب همه دروغ می گویند تجربه‌های واقعی او در خلال فعالیت‌هایش در شرکت گوگل است. ست استیونز در 15 سپتامبر 1982 متولد شد و سالها بعد با نوشتن این کتاب که سرشار از مثال‌های ملموس از جهان اطراف است به شهرت رسید. او حالا در نیویورک تایمز مشغول به کار است و همه دروغ می گویند اثر درخشانی در کارنامه‌ی اوست.

ست استیونز به گفته‌ی خودش برای نوشتن این کتاب در بیگ دیتا شیرجه زده‌است، هم‌چنین او در مقدمه‌ی کتاب می‌گوید: «این کتاب فقط شامل یک مشت حقیقت عجیب و غریب و مطالعات بی‌هدف نیست، گرچه از این موارد هم بسیار خواهیم داشت. از آن‌جاکه این روش نسبتاً جدید است و کم‌کم قدرت بیشتری پیدا می‌کند، من به این نکته می‌پردازم که چه‌طور باید از آن بهره برد و چرا این روش تا این حد انقلابی‌ست. هم‌چنین محدودیت داده‌های بزرگ را نیز بیان می‌کنم.»

بیگ دیتا یا کلان داده چیست؟

حتما برای شما هم پیش آمده به محض نوشتن یک کلمه در گوگل، لیستی از جمله‌ها و عبارت‌های پیشنهادی به رویتان باز شود. پیشنهادهای سرچ گوگل بر اساس سرچ‌های قبلی مخاطبان و به ترتیب پرسرچ بودن نمایش داده می‌شود. یک نگاه سرسری به این عبارت‌ها تا حدی شما را با اتفاق‌هایی که در جریان است، ترندهای روز و علاقه‌مندی‌های اکثریت جامعه آشنا می‌کند. نویسنده‌‌ی کتاب همه دروغ می گویند این سرچ‌ها را کارشناسانه در کنار هم قرار داده و با آمار و تحلیل دقیق تجربه‌هایش از سال‌ها کار در شرکت گوگل، در Everybody Lies به اشتراک گذاشته است.

بیگ دیتا یعنی داده‌های خیلی خیلی زیاد، طوری که مغز انسان قادر به هضمش نیست. بنابراین برای بررسی کلان‌داده‌ها و دیدن الگوهای مشخص نیاز به کامپیوتر دارید. نویسنده معتقد است همه‌ی ما به نوعی بیگ دیتا داریم و بر اساس تجربه‌های زیسته‌مان می‌توانیم درباره‌ی بسیاری از چیزها حدس بزنیم و اتفاق‌ها را پیش‌بینی کنیم. البته این یک چیز کاملاً حسی‌ست و علم به حساب نمی‌آید اما دانشمندان داده کاملا علمی مسائل را بررسی می‌کنند. کار یک دانشمند داده فقط جمع‌آوری اطلاعات نیست، دانشمند داده، الگوهای تکرارشونده را بررسی و بر اساس آن می‌تواند رفتار بعدی را در آینده پیش‌بینی کند. پیش‌بینی نتیجه‌ی انتخابات بر اساس بررسی الگوها، مثال خوبی از کاربرد کلان داده است.

همه دروغ می گویند

کتاب همه دروغ می گویند درباره‌ی چیست؟

اهمیت کلان داده‌ها موضوع اصلی کتاب است. سث استیونز، کارشناس کلان‌داده است. در جای جای کتاب اهمیت استفاده از بیگ‌دیتا یا کلان‌داده را به ما نشان می‌دهد. او به‌سراغ مسائل اصلی جامعه می‌رود، آمارهای او پرده از واقعیت‌های تلخ جامعه برمی‌دارد. واقعیت‌هایی مثل سقط جنین، نژادپرستی و کودک‌آزاری که از چشم ما دور مانده بود.

او با مثال‌های ملموس و واقعی، جهان حقیقی اما زشت پیرامونمان را به ما نشان می‌دهد. از این نظر می‌شود گفت همه دروغ می گویند هرچند واقعی اما مایوس‌کننده است. شاید ما دیدن روی حقیقی جهان و آدم‌هایش را تاب نیاوریم اما این کتاب از آن دست کتاب‌هایست که باید خوانده شود.

نویسنده می‌گوید همه‌ی مردم در پاسخ به نظرسنجی‌ها و سوالات روزمره‌ای که از آنها می‌شود دروغ می‌گویند. ما حتی در مطب دکتر و پیش روان‌شناس‌ها صد در صدِ خودمان نیستیم. تمام گفته‌های ما آغشته به دروغ است. منظور از دروغ در این نوشته، به معنای عدم مطابقت با واقعیت است. در این جهان سراسر بی‌صداقتی، فقط و فقط یک چیز است که توانسته به خلوت آدم‌ها راه پیدا کند و از راز دلشان باخبر شود و آن چیزی نیست جز موتور جستجوی گوگل!

مردم تمام سوال‌هایشان را از گوگل می‌پرسند. وقتی با گوگل حرف می‌زنند صادق‌ترین و بی‌پرواترین آدم‌های جهان می‌شوند. آنها گوگل را جزئی از خودشان می‌دانند، غافل از این که تمام اطلاعاتی که به گوگل می‌دهند ذخیره می‌شود. ما هر روز اطلاعات تازه‌ای را به اینترنت اضافه می‌کنیم و گوگل با حجم انبوهی از داده‌ها و اطلاعات روبه‌روست، به‌طوری که علمی به نام علم داده پدید آمده است.

چرا همه دروغ می گویند؟

چیزهایی وجود دارد که مردم درباره‌شان حرف نمی‌زنند، مثل زندگی خصوصی، این که دلشان پسر می‌خواهد یا دختر، این که در انتخابات به چه کسی رای می‌دهند و چیزهایی از این قبیل اما تمام اینها را در گوگل سرچ می‌کنند. اگر شخصی با درد معده نیمه‌شب از خواب بیدار شود احتمال اینکه نشانه‌ی بیماری‌اش را در گوگل سرچ کند بسیار بیشتر از این است که یکی از اعضای خانواده را باخبر کند. گوگل همیشه حضور دارد حتی وقتی نمی‌خواهیم با هیچ‌کس حرف بزنیم، نمی‌خواهیم کسی بویی از ماجرا ببرد و… باز هم به گوگل اعتماد می‌کنیم.

مردم به دنبال مقبولیت اجتماعی هستند و از این که مورد پذیرش قرار بگیرند لذت می‌برند. جالب است بدانید مردم حتی وقتی پرسش‌نامه‌ها را بدون نوشتن نام و نام‌خانوادگی هم تکمیل می‌کنند دروغ می‌گویند. میلی عجیب درون آنهاست که حتی در ناشناس‌ترین حالت ممکن آنها را به سمت دروغ گفتن و دوست‌داشتنی به‌نظر رسیدن سوق می‌دهد. این است که آنها درباره‌ی معدل، شرکت در انتخابات، شرکت در فعالیت‌های خیریه، میزان درآمد و… دروغ می‌گویند.

نویسنده‌ی کتاب پیشنهاد می‌کند بهتر است به جای این که از مردم بپرسید افسرده هستی یا نه؟ ببینید در چند ماه اخیر چنین عبارتی را در گوگل سرچ کرده‌اند یا نه؟ چرا که مردم حتی نشانه‌های بیماری‌شان را در گوگل سرچ می‌کنند. ست معتقد است پرسش‌نامه‌ها و نظرسنجی‌ها اطلاعات درستی در اختیار ما نمی‌گذارند و چیزی که چهره‌ی واقعی ما را نشان می‌دهد بررسی کلان داده‌هاست.

چرا باید همه دروغ می گویند را بخوانیم؟

در مقدمه‌ی کتاب آمده است همه از همه دروغ می‌گویند لذت خواهند برد. استیونز با بهره‌گیری از کنجکاوی سیری‌ناپذیر و هوشمندی جذاب خود توانسته است مسیری تازه را برای علوم اجتماعی در قرن بیست و یکم مشخص کند. با این دریچه‌ی تازه و جذاب به حساسیت‌ها و دغدغه‌های انسانی، دیگر چه کسی فکرنما می‌خواهد؟ این کتاب که توسط نشر خوب و باترجمه‌ی شایان سادات منتشر شده است، کتابی‌ست که همه باید بخوانیم تا بدانیم اینترنت چه‌طور خود واقعی ما را ثبت و ضبط می‌کند و مدرکی می‌سازد برای پیش‌بینی آینده!

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *