نشر خوب اولین اثر برگردانشده از ویلیام وارتن را با عنوان پرنده باز و با ترجمهی سحر رضاسلطانی منتشر کرده است. پرنده باز که در ژانر داستان Fiction نوشته شده، روایتی غیرخطی دارد و بین گذشته، حال و خاطرات دو دوست صمیمیِ داستان، شناور است.
این داستان که از زاویهی دید اول شخص، و از زبان اَل یا بِردی روایت میشود، داستان پسری به نام بِردی (پرندهباز) را به تصویر میکشد که علاقهی شدیدی به پرندگان دارد. او دوست صمیمیای به نام اَل دارد و این دو، صمیمیترین دوستان یکدیگرند. اَل فردی قویهیکل و پرشور است و بِردی نقطهی مقابل اوست؛ لاغر اندام و منزوی. با تمام هوشی که بِردی دارد، علاقهی او به پرندگان، در نگاه برخی، دیوانهوار جلوه میکند. او به همراه اَل در ابتدا مکانی برای نگهداری کبوتران دارند و بعد از آن که پدر و مادرش آن مکان را تخریب میکنند، تصمیم میگیرد قناریای بخرد و آن را در اتاقش نگه دارد. از یک جایی به بعد، شیفتگیاش نسبت به پرندگان به حدی میرسد که با تمرینهای فراوان، قدرت کنترل رویاهایش را پیدا میکند.
در رویاهایش، تبدیل به قناریای شده و با دیدن قناری مادهای، عاشقش میشود. در بیداری، قناریای دقیقاً شبیه به همانی که در رویاهایش دیده است خریداری میکند و آن را پرتا نامگذاری میکند. در رویاهایش با پرتا زندگی میکند، بچهدار میشوند و در همین رویاها خودش را گم میکند. او دیگر توانایی تفکیک خودش را به عنوان یک انسان از یک پرنده ندارد. سپس به همراه اَل به جنگ جهانی دوم میروند و بعد از به پایانرسیدن جنگ، به فیلادلفیا بازمیگردند؛ اما نه به خانه، بلکه به آسایشگاه روانی سربازان، چرا که همانند یک پرنده رفتار میکند، چمباتمه میزند، پر میزند و شبیه به پرندگان غذا میخورد و هیچ حرفی نمیزند…
ویلیام وارتن، متفاوتترین قصهگوی جنگ
زمین میچرخد. ما در آن اسیریم و زیر باری سنگین، و به زنجیرکشیدهشده در کالبدهای بیثباتمان دست و پا میزنیم. (از متن کتاب)
ویلیام وارتن را میتوان متفاوتترین قصهگوی ادبیات جنگ دانست. هرآنچه در داستانهای مهم مربوط به جنگهای جهانی خواندهایم، وی با نگاهی متفاوت به آنها پرداخته است. رمان پرنده باز نمونهی بارز این ادعاست که نه تنها نامزد دریافت جایزهی کتاب ملی آمریکا و جایزهی ادبی پولیتزر شد، بلکه اقتباس سینمایی آن نیز در جشنوارهی فیلم کن خوش درخشید.
ویلیام وارتون با نام اصلی آلبرت ویلیام دو ایمی از نویسندگان شناختهشدهی آمریکاییست که در سال ۱۹۲۵ چشم به جهان گشود و در سال ۲۰۰۸ از دنیا رفت. پرنده باز اولین رمان وارتن است که در سال ۱۹۷۸ منتشر شد و توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرد و جوایز مختلفی کسب کرد.
ویلیام وارتن هشت رمان دیگر نیز منتشر کرده است. او به طرز عجیبی در لهستان محبوب بود و برخی از آثارش فقط به این زبان برگردانده شدهاند.
در سال ۱۹۸۴ بر اساس رمان پرنده باز، فیلمی با همین نام اقتباس سینمایی و ساخته شد. کارگردان این فیلم آلن پارکر است و نیکلاس کیج و متیو مودین در آن به ایفای نقش پرداخته اند. غیر از کتاب پرنده باز ، داستانهای Dad و A Midnight Clear نیز از این نویسنده، به فیلم تبدیل شدهاند.
روایت دو صداییِ پرنده باز
برآنم که بپذیرم این واقعیت را که میدانم و نمیتوانم. چیزی مرا پایین میکشد. سنگینم. زمین درونم بسیار نیرومند است، گویی استخوانهایم انباشته است از گرد و غبار. (از متن کتاب)
از ویژگیهای برجستهی رمان پرنده باز میتوان به روایت غیرخطی و بازیهای زبانی شخصیتها اشاره کرد. داستان پرنده باز از زبان دو شخصیت اَل و بِردی روایت میشود؛ کاراکترهایی که هم از لحاظ ظاهری و هم از نظر شخصیتی کاملا با یکدیگر متفاوتاند و این تفاوت در جهانبینی و نوع نگاه آنها به زندگی نیز مشهود است. الفونسو (اَل)، ایتالیایی و زادهی سیسیل، درشت هیکل است و بسیار رک و مستقیم، اما صادقانه صحبت میکند. از طرفی، بِردی نگاهی شاعرانه و رویایی به همهچیز دارد و علاقهی جنونآمیزش به پرندگان بسیار محسوس است… ویلیام وارتن با هنرمندی دو شخصیت اَل و بِردی را خلق کرده و با جزئيات و توصیفات کمنظیر، خواننده را با جهان درونی این دو شخصیت آشنا میکند…
پرنده باز ، اثر درخشانی در ادبیات جنگ
یادت میآد رفتیم بالای اون مخزن گاز؟ عجب کار خرکیای کردیم. تو اون شب تقریبا متقاعدم کردی که پرندهای. (از متن کتاب)
مخاطبان و کاربران سایت گودریدز نیز دیگر ویژگیهای این اثر را مورد بررسی قرار دادهاند و با نقدها و نظراتی که دربارهی این کتاب نوشتهاند، به تحلیل این اثر پرداختهاند. از جمله نکاتی که خوانندگان به آن اشاره کردهاند مفاهیمیست که در این اثر مطرح شدهاند؛ مفاهیمی چون دوستی و رفاقت، جنگ و تبعاتش، بیماریهای روانی و … در نظر آنان، این کتاب در ایجاد تعادل میان این مفاهیم و همچنین روایت دوصداییاش بسیار موفق بوده.
در ادامه گزیدهای از نظرات ثبتشده دربارهی این کتاب را میخوانیم:
_ اثری درخشان و خواندنی. بِردی مرز میان خیال و واقعیت را از بین میبرد؛ همان پدیدهای که ممکن است خیلی از ما به آن نیاز داشته باشیم…
_ کتابی زیبا که دوستی و رفاقت را به عنوان پناهگاهی به تصویر میکشد. برهههایی از زندگی که همهچیز ما را در هم میشکند تنها حضور یک دوست است که میتواند نجاتمان دهد…
_ رمان پرنده باز تصویر بسیار خوب و درخشانی از خشونت است و تاثیری که جنگ بر روان انسانها میگذارد. زخمهایی که هرگز شفا نمییابند…
میخواهم پرنده باشم
در بخشی از کتاب پرنده باز اثر ویلیام وارتن میخوانیم:
بعد از ماجرای مخزن گاز فهمیدم که باید پرواز کنم. پرنده، در لحظه بیآنکه فکر کند، تنها با حرکت راحت بال، همه چیز را فراموش میکند. این تمام آن چیزی است که ارزش آموختن دارد.
کافی است به پرندهها نزدیک شوم و لذتشان را دوست بدارم. اگر میتوانستم مثل فیلم تماشایشان کنم و به درونشان راه یابم، حتما چیزهایی میفهمیدم. اگر میتوانستم به اندازهی یک دوست به پرندهای نزدیک شوم و هنگام پروازش آنجا باشم و بفهمم که به چه فکر میکند، سرانجام من هم پرواز میکردم. میخواهم همهچیز را دربارهی پرندهها بدانم. میخواهم پرنده باشم؛ پرواز کنم، پرواز واقعی.
نقد و بررسی منتشرشده دربارهی پرنده باز
خمکردن درخت و انباشتن بادبان از باد هیچ نیست. اینها دانش است نه دانایی. پرنده اما پرواز را میداند، بیهیچ دانشی. (از متن کتاب)
بِردی و اَل، شخصیتهای اصلی داستان پرنده باز ، هر دو در سفر پرفراز و نشیب زندگیشان، جانهای جوان و پرشورشان را در معرض حوادثی قرار میدهند که هر بار معصومیتشان را خدشهدار میکند تا اینکه سرانجام جنگ، تیر آخر را بر روانشان مینشاند. پرنده باز اثر تکاندهندهایست که نه فقط مخاطبان ادبیات داستانی را شگفتزده کرد، بلکه نقد و تحسین رسانههای بسیاری را برانگیخت. روزنامهی گاردین در ستایش این اثر نوشت: «یک داستان بهیادماندنی. این کتاب حتی از رمان معروف پرواز بر فراز آشیانهی فاخته هم پیشی میگیرد…»
جان فولس نیز دربارهی این کتاب نوشت: «فوقالعاده بود. داستان بِردی را هرگز فراموش نمیکنم.»
نشریه کرکس هم دربارهی این اثر نوشت: «بِردی میخواهد به سعادت وصفناپذیری برسد که انسانها از آن بیخبرند برسد. در این راه نیز تمام تلاشش را میکند. خواندن این رمان استثنایی را از دست ندهید…»
نشریهی کریمسون نیز با محوریتقرار دادن قلم ویلیام وارتن نوشت: «وارتن، هنرمندانه انسانیت و رفاقت جاری میان دو دوست واقعی را نشان میدهد. او سلیس و ساده و روان مینویسد و فرصت پرواز را برای مخاطب اثرش فراهم میکند. پرنده باز یک رمان خیلی عالیست که بیشک از خواندنش لذت میبرید.»
نشریهی هارپرکولینز هم نوشت: «داستانی خارقالعاده از جنگ و دوستی…» و دوریس لسینگ از این اثر به عنوان «یک رمان شگفتانگیز» یاد کرد.
اگر از علاقهمندان ادبیات جنگی هستید، خواندن رمانهای دیگری را که نشرخوب در این ژانر منتشر کرده، پیشنهاد میکنیم:
زیر آسمانی به رنگ خون اثر مارک سولیوان
اردوگاه عذاب اثر هرتا مولر
به جنگ لبخند بزن اثر جین هیلی
اعترافات یک جاسوس اثر الیزابت وین