در ویترین تمام کتابفروشیها بهراحتی میتوان انواع رمانهای عاشقانه، جنگی، حادثهای، معمایی، تاریخی و علمی-تخیلی را پیدا کرد، خرید، خواند و لذت برد. اما رابین اسلون با رمان جدیدش، سوردو یا خمیرترش ، دنیایی کاملا متفاوت و نو را به ما معرفی میکند.
در این مقاله از سایت خوب به سراغ پرفروشترین رمان رابین اسلون رفتهایم، خمیرترش، نوشتهی رابین اسلون با ترجمهی خوب و روان سحر حدیقه، بهتازگی توسط نشر خوب وارد بازار کتاب شده است. رمانی که شاید به سادگی و وفور در همه جا یافت نشود و خیلی از خوانندهها تجربهی خواندنِ چنینی اثری را نداشته باشند، اما باید گفت؛ رمانیست که هرکس باید شانس یکبار خواندنش را به خودش بدهد!
نویسنده کتاب خمیر ترش کیست؟
رابین اسلون نویسندهی کتاب خمیرترش، جایی نزدیک شهر دیترویت بزرگ شده است. او در رشتهی اقتصاد تحصیل کرده و در سالهای بین 2002 تا 2012 در موسسات و نشریات متعددی کار کرده است.
در شرکت پوینتر و شبکهی تلویزیونی کارنت و توییتر، شغلهایی داشته که عمدتا سر و کارشان با آیندهی رسانه بودهاست.
جالب است که همین مساله، زمینهساز موضوع نویسندگی او نیز بوده! او شخصیت اصلی رمانهایش را از میان کسانی انتخاب میکند که در زندگی روزمرهشان با تکنولوژی و رسانه سر و کار دارند. (درست همانچیزی که جای خالیاش در بسیاری از رمانهایی که این روزها منتشر میشود، به چشم میخورد.)
رمان اول اسلون «کتابفروشی شبانهروزی آقای پنامبرا» نام داشت که موفقیت چشمگیری را برایش به ارمغان آورد. اما در این مقاله از سایت خوب به سراغ رمان دوم او یعنی «خمیر ترش» رفتهایم.
رمانی پرفروش که موفقیت و شهرت بسیاری را برای رابین اسلون به همراه داشته است.
رمان خمیر ترش دربارهی چیست؟
رمان جدید رابین اسلون؛ سوردو یا خمیرترش، دقیقا شبیه کتاب اول اوست. البته با این تفاوت که این کتاب دربارهی جهان کتابها نیست.
کتاب دربارهی سانفرانسیسکو، کامپیوتربازها، خورههای کامپیوتر، برنامهنویسها، انجمنهای مخفی، روباتها و توطئههای عجیب و غریب و کماهمیت است که فقط تکواژههای وسواسبرانگیز را مد نظر دارند.
میشود گفت کلمهی کلیدی و اصلی این رمان، بیشتر غذاست تا کتاب!
داستان خمیر ترش از کجا شروع میشود؟
رمان خمیرترش شخصیتی به اسم لوآ کلاری را مد نظر قرار میدهد. مهندس جوانی که چشم بسته کار میکند و در یک شرکت ممتاز و برجسته به نام جنرال دکستریتی مشغول کار است.
زمانی که ناگهان و به صورت اتفاقی توسط رباتها استخدام شد، به کامپیوتر وارد بود، از دستگاهها سردرمیآورد و شغلی بسیار معقول در میشیگان-نزدیک خانوادهاش- داشت.
او در جایی از رمان دربارهی ورود اتفاقیاش به شرکت جنرال دکستریتی مینویسند:
«اینجا چیزی وجود دارد که به نظر من مربوط به افراد هم سن و سال خودم است: ما بچههای هاگوارتز هستیم. و بیش از هرچیزی، فقط دلمان میخواهد دستهبندی و مرتب شویم.»
در واقع لوآ، اصلا علاقهای به شغلش ندارد. کارش بهشدت اعصاب خردکن است. ساعت کاریاش زیاد است و تعهدات بیپایانی که توسط شرکتهای استارتآپ به آنها القا میشود، او را خسته، کلافه و منزوی کردهاست. اما یک روز، رستوران سوپ و سوردوی خیابان کلمنت را پیدا میکند.
رستورانی خانگی و البته زیرزمینی که هرشب برایش غذا میآورد. سوپ پرادویه و نان سوردویی که او را به لحاظ جسمی و روانی التیام میبخشید.
غذای این رستوان تنها پناه لوآست اما زمانی که دو برادر مهاجر که رستوران را میگردانند، دیپورت میشوند، لوآ از هم میپاشد. او مشتری دائمی و همیشگی آنها شده بود، و حتی فراتر از مشتری، او دوست آنها بود.
به همین دلیل هم دو برادر پیش از آن که از کشور خارج شوند، دستور تهیهی پیش غذای سوردو را برای او میگذارند.
لوآ شروع به نان پختن میکند و همین موضوع دایرهی ارتباطات او را گستردهتر میکند. زندگی لوآ وارد مرحلهی جدیدی میشود و به دنبال آن، داستان اصلی کتاب دقیقا از همین نقطه است که شروع میشود و مخاطب را وارد یک سفر هیجانانگیز میکند.
نقاط قوت کتاب خمیرترش چیست؟
- اختصار و ایجاز. سوردو رمان نسبتاً کوتاه 200 صفحهای است که نویسندهی آن برای افزایش صفحات کتاب خود تقلای اضافهای به خرج نداده و دست به توصیفات غیرضروری نزده است. کتاب در تمام سطرها پرکشش، جذاب و خواندنی باقی میماند و در هیچ قسمتی از کتاب وارد فضای کسالتبار نمیشود.
- پیوند دنیای واقعی با حقیقت مجازی! شادی و نشاطی که از طریق نوعی نان وارد زندگی لوآ میشود، اگرچه در دنیای واقعی تعجببرانگیز است اما چندان هم دور از واقعیت نیست. بنابراین شاید سخت بتوان گفت که کتاب اسلوان در ژانر رئالیسم جادویی نوشته شده، اما جانبخشی نویسنده به نوعی خمیر نان و آرامشی که از این طریق به روح شخصیت اصلی داستان تزریق میشود، در نوع خود جالب توجه است.
کتاب خمیر ترش: تکنولوژی با چاشنی ادبیات!
- درهمآمیختگی علم و تکنولوژی با ادبیات. اسلوان با این رمان اثبات میکند که علم و هنر از هم جدا نبوده و فاصلهی زیادی ندارند، و همچنین میتوان با بهکارگیری از صنعت و مدرنیته یک اثر ادبی خلق کرد.
این چیزیست که در کمتر اثر ادبیای دیده میشود. درهم تنیده شدن علم و ادبیات در این رمان به خوبی دیده میشود. ضمن این که نویسندهی کتاب توانسته به خوبی تجربهی زیستهی خود را وارد اثر کند.
متاسفانه در بسیاری از رمانهایی که این روزها منتشر میشوند این مساله کمرنگ است. شخصیتهای کتاب شغلی ندارند و یا اگر هم دارند این شغل کارکردی در کلیت اثر ندارد. شغلها بر شخصیتها تاثیرگذار نیست و میتوان به راحتی عنوانهای شغلی را تغییر داد بدون اینکه آسیبی به کلیت کار وارد شود.
چیزی که در رمان خمیرترش اتفاق نمیافتد و شغل لوآ جزئی از شخصیت اوست که به هیچ وجه قابل حذف نیست!
- زبان منحصربهفردِ نویسنده. همانطور که سوردو از لحاظ محتوایی یک کتاب نو و بدیع است، سبک نوشتار نویسنده نیز همه چیز را برای مخاطب باورپذیر ساخته و تجربهای جدید را برای او رقم میزند.
حرف آخر
آنچه امتیاز کتاب خمیرترش را بالاتر میبرد این است که دنیای نیمهتخیلی داستان و لطافتهای شاعرانهاش، آن را برای تمام ردههای سنی جذاب میکند.
به طوری که افراد بزرگسال درگیر جنبههای علمی و اخلاقی کتاب میشوند و کوچکترها میتوانند از تخیل خاص داستان و ارتباط عاطفی لوآ با خمیرترش لذت ببرند. میتوان گفت خمیرترش کتابیست برای همه!