دروغگوهای دوست‌داشتنی: پول می‌گیرم تا مردم را فریب دهم

درغگوهای دوست داشتنی

«اگر بخواهید ملاحظه به خرج بدهید، احتمالا می‌گویید شغل من بازاریابی و روابط عمومی، یا استراتژی آنلاین و تبلیغات است. اما این پوشش مودبانه‌ای است برای مخفی‌کردن یک حقیقت تلخ. من، اگر بخواهم رک و بی‌پرده بگویم، مسئول فریب رسانه‌ها هستم؛ پول می‌گیرم تا مردم را فریب بدهم. کار من این است که دروغ تحویل رسانه‌ها بدهم تا آن‌ها هم دروغ تحویل شما بدهند. من کلک سوار می‌کنم، رشوه می‌دهم و برای نویسنده‌های پرفروش و برندهای میلیارد دلاری پارتی‌بازی می‌کنم و برای این کار از شناختی که از اینترنت دارم، سوءاستفاده می‌کنم.

من از راه تبلیغات میلیون‌ها دلار راهی وبلاگ‌ها کرده‌ام. خبرهای دست‌اول و داغ را به جای برنامه‌ی تلویزیون صبح به‌خیر آمریکا تحویل وبلاگ‌ها دادم و وقتی این ترفند نتیجه نداد، اعضای خانواده‌شان را اجیر کردم. وبلاگ‌نویس‌ها را به سرتاسر کشور رسانده‌ام، با خریدن ترافیکِ مخاطب، درآمدشان را به سقف رسانده‌ام، اخبار را برایشان نوشته‌ام، انواع کلک‌ها را سوار کرده‌ام تا توجهشان را جلب کنم و با دعوت به رستوران‌های گران‌قیمت و دادنِ اخبارِ داغِ دست‌اول، سبیلشان را چرب کرده‌ام. احتمالا کلی کارت هدیه و تی‌شرت برای وبلاگ‌نویس‌های مُد فرستاده‌ام تا لباس تن مردم کشورهای کوچک‌ کنند.
و چرا تمام این کارها را انجام داده‌ام؟ چون این تنها راه موجود بود. این کارها را کردم تا آن‌ها را به منابع تبدیل کنم؛ منابعی که بتوانم روی آن‌ها به نفع مشتریانم تاثیر بگذارم و به آن‌ها جهت بدهم. من از وبلاگ‌‌ها برای تحت کنترل‌درآوردن اخبار استفاده کردم.»
به این ترتیب است که رایان هالیدی در مقدمه‌‌ی تند و تیزِ دروغگوهای دوست‌داشتنی آب پاکی را می‌ریزد روی دستمان و ما را با واقعیتی رو‌به‌رو می‌کند که پیش‌ از این نمی‌دانستیم یا به نفع‌مان بود از آن ناآگاه باشیم: مدت‌هاست دروغ می‌شنویم و بدتر از آن، همه‌ی این دروغ‌ها را باور می‌کنیم.

روش‌های متنوع دروغ‌سازی

دروغگوهای دوست‌داشتنی اثر رایان هالیدی که با ترجمه‌ی خوب رضا اسکندری آذر در نشر خوب منتشر شده، درباره‌ی انحطاطی است که جهان مجازی و به ویژه بلاگ‌های خبری گرفتار آن شده‌اند.
هالیدی در توصیف خود و تجربه‌هایش می‌گوید:‌ «شغل تمام‌وقتم، چه آن موقع و چه حالا، مدیر بازاریابی امریکن اپرل است؛ یک شرکت تولیدکننده‌ی پوشاک که به‌دلیل تصاویر تحریک‌کننده روی لباس‌ها و فعالیت‌های هنجارشکنانه در زمینه‌ی کسب‌وکار مشهور است. اما این نیرنگ‌ها را برای مشتریان سطح‌بالایم هم سوار کردم؛ از نویسندگانی با کتاب‌های تیراژ میلیونی گرفته تا شرکت‌هایی با صدها میلیون دلار دارایی. من اخبار را برایشان تولید می‌کنم و شکل می‌دهم.»
و درباره‌ی ترفندهای خبرسازی‌اش ادامه می‌دهد: «قضیه معمولا به همین سادگی است. یک نفر به من پول می‌دهد، من برایش یک داستان می‌سازم و به رو‌ش‌های مختلف شروع می‌کنیم به پخش‌کردن آن؛ از یک خبر کوچک در وبلاگ گاکر گرفته تا وب‌سایت یکی از شبکه‌های خبریِ محلی، بعد وبلاگ هافینگتون پست، بعد روزنامه‌های تراز اول، بعد شبکه‌های تلویزیون کابلی و همین‌طور برعکس پیش می‌رویم تا وقتی که خبر غیرواقعی به خبر واقعی تبدیل شود. گاهی کار را با کاشتن یک خبر آغاز می‌کنم. گاهی یک اعلامیه‌ی مطبوعاتی منتشر می‌کنم یا از یکی از دوستانم می‌خواهم خبری روی وبلاگش بنویسد. گاهی سندی را افشا می‌کنم. گاهی سندی را جعل و بعد آن را افشا می‌کنم. خلاصه که روش‌ها بسیارند، از خراب‌کاری در یک صفحه‌ی ویکی‌پدیا گرفته تا تهیه‌ی یک ویدئوی وایرال پرهزینه. سناریو به هر طریقی که آغاز شود، نتیجه همیشه یکسان است: از اقتصاد حاکم بر اینترنت استفاده می‌کنم تا افکار عمومی را تغییر دهم و محصول را بفروشم.»

شیادی وبلاگ‌‌ها

کتاب دروغگوهای دوست داشتنی به دو بخش تقسیم می‌شود. بخش اول، چگونگی فرآیند دست‌کاری کردن اخبار در جهان امروز را تشریح می‌کند و در بخش دوم می‌بینیم که دست‌کاری اخبار چه نتایجی دربر خواهد داشت.

نویسنده، نخست شرح می‌دهد که دست‌کاری اخبار به چه معناست و با آوردن مثال‌هایی از خودش و دیگران نشان می‌دهد که چطور پیرامون موضوع یا شخصیتی که در پیِ به‌شهرت‌رساندنش هستند، هیاهویی راه می‌اندازند و در این راه از جعل اسناد و ارائه‌ی اطلاعات اشتباه و غیرموثق به بلاگ‌ها فروگذار نمی‌کنند. به این ترتیب می‌شود مثلاً یک نماینده‌ی ناشناس را با هیاهوی خبری به مجلس نمایندگان رساند.

نویسنده سپس سراغ مسئله‌ی چگونگی کسب درآمد توسط بلاگ‌ها می‌رود و نشان می‌دهد که آن‌چه اهمیت دارد، بالا رفتن میزان مشارکت مخاطبان است و کیفیت کار نویسنده، چیزی نیست که درآمدزا باشد و در عین حال ساختار و طبقه‌بندی سازمانی بلاگ‌ها تا مؤسسات بزرگ خبری را مورد بررسی قرار می‌دهد.

پس از این مرحله، نوبت به ارائه‌ی تاکتیک‌هایی می‌رسد که افراد برای دست‌کاری حقیقت به منظور بالا بردن حجم مخاطبان، صورت می‌دهند و ادامه‌ی بخش نخستِ کتاب به همین موضوع اختصاص دارد. نویسنده در این جریان نشان می‌‌دهد که چطور افراد می‌توانند از بلاگرها سوءاستفاده کنند و چطور بلاگرها برای کسب درآمد بیشتر، حقیقت را دور می‌زنند و تحریف می‌کنند. او همچنین اصولی را برمی‌شمارد که باعث جلب توجه بیشتر می‌شود مثل استفاده‌ی هدفمند از عنوان مطالب، گفتن چیزی که مخاطب‌ها دوست دارند آن را بشنوند یا حتی استفاده از تصاویر جذاب برای بالا بردن تعداد کلیک‌ها.

هنر فریب‌دادن: وبلاگ به چه معناست؟

بخش دوم کتاب بیشتر به معایب این سیستم اشاره دارد و با بیان ماجراهایی آغاز می‌شود که باعث شده‌اند افرادی بی‌گناه، کار خود را از دست بدهند و زندگی‌شان نابود شود. او نشان می‌دهد که چطور یک نویسنده می‌تواند با آوردن یک شایعه و پر‌وبال‌دادن آن، خودش را به شهرت برساند ولی افراد زیادی را دچار ضررهای سنگین کند. نویسنده از جذابیتی حرف می‌زند که ظاهر مطالب به خود می‌گیرند و مخاطب را فریب می‌دهند تا حقیقت را فراموش کند و او را در حالتی مثل خلسه قرار دهد.

اصطلاح اقتصاد لینک، یکی از مطالبی است که نویسنده به آن اشاره دارد. هالیدی این فصل را با تیتر فرعی «توهم دوچندان در تایید منابع خبری» و با سخنی از «هنری بلاجت» سردبیر و مدیرعامل وبلاگ بیزنس اینسایدر آغاز می‌کند:

«مجموع خوانندگان ما خیلی بیشتر از آن‌چه ما می‌دانیم، اطلاعات دارند و با پاسخ‌دادن به پست‌های ما پوشش خبری‌مان را ظریف‌تر و دقیق‌تر می‌کنند.»

این فصل به مسئله‌ی محدود‌کردن تمام جنبه‌های ناکارآمد اشاره دارد تا تنها بخش جنجالی و خبرساز را به مخاطب ارائه دهند. او نشان می‌دهد که چطور حتی برخی قسمت کوتاهی از یک ویدئو را برش می‌زنند و آن را در جهت عکس موضوعش به نمایش می‌گذارند و دفاعیات شخصی که مورد حمله قرار گرفته نیز همواره فقط اوضاع را بدتر می‌کند. از طرفی به یک مسئله‌ی روان‌شناختی اشاره می‌کند که افراد معمولاً از پذیرش اشتباه خود سرباز می‌زنند و زمانی که یک بلاگر شایعه‌ی اشتباهی را منتشر می‌کند، تمام تلاشش را به کار می‌بندد تا آن را به حقیقت نزدیک کند.

نویسنده نشان می‌دهد که روزنامه‌نگاری امروز به جایی رسیده که مسئله‌ی زمان را در آن به شکل بی‌قاعده‌ای پررنگ جلوه داده‌اند. به این ترتیب، نویسنده با شنیدن هر شایعه‌ای، آن را به صورت رسمی تبدیل به خبر می‌کند. اگر درست از آن دربیاید شاید تنها چند دقیقه زودتر از دیگران خبر را اعلام کرده باشد و خیلی از اوقات توفیر چندانی هم ندارد ولی اگر اشتباه باشد،  مشکلات جبران‌ناپذیری ایجاد می‌کند. او در پایان، فهرست راهنمایی ارائه می‌دهد تا از طریق آن خبرهای غیرموثق را تشخیص بدهیم و البته روی این نکته تأکید می‌کند با وجود معایبی که این روش دارد، در حال حاضر آینده روشنی برای عبور از این وضعیت وجود ندارد.

دروغگوهای دوست داشتنی

رایان هالیدی چرا کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی را نوشته است؟

 

هالیدی در پاسخ به این سوال می‌گوید:
در این لحظه، کنار میز کارم، جعبه‌ی بزرگی قرار دارد حاوی صدها مقاله‌ای که ظرف چند سال گذشته چاپ کرده‌ام. این مقاله‌ها تمام جریان‌های ساختگی و شیادانه‌ای را که به راه انداخته‌ام نشان می‌دهند و در عین حال برخی از داغ‌ترین اخبار و ماجراهای سرگرم‌کننده‌ی دهه‌ی گذشته را هم در خود دارند. حاشیه‌ی این مقالات پر است از یادداشت‌های کوتاه، پر از خشم و علامت سوال. جووِنال زمانی درباره‌ی «پرکردن تمام دفترهای یادداشت با سخنان نیش‌دار» در میان طبقه‌ی فاسد اشراف روم نوشته بود. آن جعبه و این کتاب حکم دفترهای یادداشت من از زندگی در چنین دنیایی را دارند. درمجموع، همین فرآیند بود که پرده را از جلوی چشم‌هایم کنار زد. امیدوارم همین تاثیر را روی شما هم داشته باشد.

این اواخر روند افزودن به تل شواهد و مدارکم را کند کرده‌ام، نه به این دلیل که کیفیت محتوا بالا رفته، بلکه چون امیدبستن به هرچیزی غیر از این احمقانه بود. آن‌قدرها احمق نیستم که انتظار داشته باشم وبلاگ‌نویس‌ها دقیقا بدانند از چه حرف می‌زنند. دیگر انتظار ندارم کسی مرا در جریان اخبار بگذارد؛ آن هم وقتی دست‌کاری رسانه‌ها تا این حد به وبلاگ‌نویس‌ها و بازاریاب‌ها سود می‌رساند. نمی‌توانم این ظن را از ذهنم بیرون کنم که دیگران پیوسته برایم طعمه می‌گذارند و کلک سوار می‌کنند، درست مثل همان کاری که من حق بقیه کردم. مشکل می‌شود در اینترنت پرسه بزنی در حالی که این گفته‌ی اِی.جِی. دوئالِریو، سردبیر وبلاگ ورزشی ددسْپین، ذهنت را تسخیر کرده: «همه‌اش مثل قضیه‌ی کشتی کچ است.»

دروغگوهای دوست‌داشتنی: کتابی که شما را از رسانه متنفر می‌کند

هالیدی در ادامه‌ی توضیحاتش درباره‌ی اثر خود می‌گوید:

وقتی این کتاب را تمام  می‌کنید، برخی از شما احتمالا از من متنفر خواهید شد که لذت پرسه‌زنی در اینترنت را برایتان خراب کرده‌ام، یا شاید دروغگو خطابم کنید، یا متهمم کنید که اغراق کرده‌ام. شاید دلتان نخواهد دست افراد پشت پرده‌ی وب‌سایت دل‌خواهتان را ـ به عنوان عده‌ای ابله، شارلاتان و شیاد پرهیاهو ـ رو کنم. اما این دنیا پر است از شیاد و شما برای همه‌شان طعمه هستید. هنر این جماعت شاید این است که برای برندسازی خودشان از دیگران نردبان می‌سازند. آن‌چه آن‌ها از شما می‌دزدند، توجه و ساده‌لوحی شماست.
ساختار این کتاب مثل کتاب‌های عادی کسب‌وکار نیست. عوض فصل‌های متعدد، تمامش را به دو بخش اصلی تقسیم‌بندی کرده‌ام و هر بخش شامل قسمت‌هایی کوچک‌تر است که هم‌پوشانی دارند و یکدیگر را پشتیبانی می‌کنند. در بخش اول برایتان توضیح می‌دهم که چرا وبلاگ‌ها اهمیت دارند، چطور اخبار را نشر می‌دهند و چطور عده‌ای آن‌ها را دست‌کاری می‌کنند. در بخش دوم نشان می‌دهم وقتی اخبار را دست‌کاری می‌کنید، چه اتفاقی می‌افتد، چه تبعاتی در پی دارد و این روال چه پیامدهای خطرناکی دارد.
در ادامه، عالی‌ترین روش‌های به‌بازی‌گرفتن وبلاگ‌نویس‌ها و خبرنگارها را به شما نشان خواهم داد که به نُه ترفند اصلی تقسیم می‌شوند.
هر یک از این ترفندها نقطه‌ای آسیب‌پذیر از سیستم رسانه‌هایمان را افشا می‌کنند. به شما نشان می‌دهم ترفندها کجای ماجرا هستند و چه کارهایی می‌شود با آن‌ها انجام داد. کمکتان می‌کنم متوجه شوید از چه طریق روی شما پیاده می‌شوند. البته برایتان توضیح می‌دهم چطور از این ضعف‌ها به نفع خودتان استفاده کنید، اما تاکیدم بیشتر روی این است که این نقاط ضعف وجود دارند. این اولین باری است که این حفره‌ها را یک منتقد یا هر اسم دیگری افشا می‌کند. امیدوارم این ترفندها، بعد از افشاسازی، دیگر تاثیرگذار نباشند. درک می‌کنم که تناقضاتی در این موضع وجود دارد، خودم هم مدتی طولانی درگیر این تضاد بودم. موضع من در این موارد همیشه درست بوده، اما باعث شده است معضل را از زاویه‌ی دیدی منحصربه‌فرد شرح دهم.

کتاب دروغگوهای دوست‌داشتنی حاصل تجربه‌ی من از پشت‌پرده‌ی دنیای وبلاگ‌نویسی، روابط عمومی و دوزوکلک‌‌های آنلاین است، همین‌طور تجربیاتم درباره‌ی رسانه‌های غالب فرهنگی. من درباره‌ی آن‌چه می‌دانم صادقانه و شخصا از طرف خودم حرف می‌زنم و تقریبا بیشتر از هرکسی با این فضا آشنایی دارم.
قصدش را نداشتم، اما در راه‌اندازی یک سیستم رسانه‌ای پیش‌قدم شدم؛ سیستمی که هدفش کلک‌زدن، جهت دادن و دزدیدن ارزشمندترین منبع در این دنیاست: زمان افراد. قصد دارم تک‌تک این ترفندها و معنایشان را نشانتان بدهم. این که با این اطلاعات چه کار کنید، به خودتان بستگی دارد.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *