پسران نیکل: تصویر روشنی از نابرابری و تبعیض‌نژادی

پسران نیکل

رمان پسران نیکل با عنوان اصلی the nickel boys اثر کولسن وایتهد یکی از تازه‌ترین آثار داستانی‌ست که در نشر خوب منتشر شده است. این اثر درباره‌ی پسری به نام الوود است که آرزو دارد در دانشکده‌ی سیاهپوستان شهر درس بخواند. روزی که برای تماشای حال‌وهوای دانشکده، راهی آنجا می‌شود، ندانسته سوار خودرویی سرقتی می‌شود و پلیس دستگیرش می‌کند. تبعیض نژادی در آمریکای دهه‌ی ۱۹۵۰، وضعش را وخیم‌تر می‌کند. او را به دارالتأدیب «نیکل» می‌فرستند. شعار آنجا این است که در صلح و آرامش، مردانی شریف بار می‌آورد. اما واقعیت چیز دیگری است. دوستان الوود یا مقاومت می‌کنند و سربه‌نیست می‌شوند، یا پیش چشمش به موجوداتی بی‌اراده و مطیع تبدیل می‌شوند. اما الوود مدام گفته‌ی مارتین لوتر کینگ را در ذهنش مرور می‌کند و راه دیگری پیش می‌گیرد:

«ما را به زندان بیندازید، خانه‌هایمان را بمباران کنید، فرزندانمان را تهدید کنید، کتک بزنید و نیمه‌جان رها کنید، ما همچنان به شما عشق خواهیم ورزید.»

در ادامه‌ی این مقاله به بررسی این اثر درخشان می‌پردازیم…

پسران نیکل، داستانی مدفون در دل تاریخ

پیش از آن که به بررسی کتاب پسران نیکل بپردازیم، لازم به ذکر نکته‌ای در مورد زمان وقوع رخدادهای داستان است. اتفاقات داستان که برگرفته از وقایعِ تاریخیِ حقیقی‌اند، در ایالت فلوریدای آمریکا و در دوره‌ی تاریخی‌یی موسوم به «جیم کراو» رخ می‌دهند. قوانین جیم کراو قوانین ایالتی و محلی‌‌یی بودند که بر پایه‌ی آنها جداسازی و تبعیض نژادی در فضای اجتماعی ایالت‌های جنوبی آمریکا صورت می‌گرفت. این قوانین که در نیمه‌ی دوم قرن بیستم توسط نمایندگان سنا و قانون‌گذاران سفیدپوست دموکرات وضع شده بودند، تا سال ۱۹۶۵ ادامه داشتند؛ این تبعیض‌های نژادی توسط مردم و به رهبری مارتین لوتر کینگ متوقف شد.

داستان رمان پسران نیکل هم در واقع مربوط به مدرسه‌ای به نام «دوزیر» در شهر تالاهاسی‌ست که تحت نام مدرسه‌ی اصلاحات رفتارهای اجتماعی یا دارالتأدیب، به بدرفتاری و شکنجه‌ی نوجوانان و جوانان سیاهپوست آمریکایی می‌پرداخت و تا سال ۲۰۱۱ به فعالیت خود ادامه داد. نام این مدرسه در کتاب «آکادمی نیکل» عنوان شده است.

پسران نیکل، قصه‌گوی تاریخ آمریکا

همانطور که جنبش حقوق مدنی کم‌کم به شهر فرنچ‌تاون در تالاهاسی راه پیدا می‌کرد، اِلوود کِرتیس جوان هر روز بیشتر و بیشتر به جملات مارتین لوتر کینگ می‌اندیشید و سعی می‌کرد آنها را از صمیم قلب درک کند و سرلوحه‌ی زندگی خود قرار دهد؛ جملاتی چون «همه با هم برابریم…»

اِلوود که والدینش او را در کودکی رها کرده بودند، با مادربزرگش بزرگ شده بود. حالا می‌خواست در کالج سیاهپوستان شهر خود ثبت نام کند. اما برای یک پسر سیاهپوست در اوایل دهه‌‌ی ۶۰، آن هم در جنوب آمریکا که خفقان قوانین جیم کراو بر آن سایه گسترده بود، کوچک‌ترین اشتباهی می‌توانست کل آینده‌‌اش را ویران کند. او بدون این که اطلاع داشته باشد سوار یک ماشین سرقتی شده و حین رانندگی با آن دستگیر می‌شود. به این ترتیب، اِلوود به آکادمی نیکل فرستاده می‌شود، جایی که رسالت خود را دادن آموزه‌های فیزیکی، ذهنی، و معنوی در راستای تبدیل پسران خطاکار به مردانی شریف و محترم اعلام می‌کند.

اما در حقیقت، آکادمی نیکل جایی‌ست که در آن وحشت حرف اول را می زند؛ جایی که مسئولان آن، به مدیریت مِینارد اسپنسر ظالم، علاوه بر تنبیه بدنی، دانش‌آموزان را مورد آزار و سوءاستفاده‌ی جنسی قرار می‌دهند؛ و هر دانش‌آموزی که مقاومتی از خود نشان دهد ناپدید خواهد شد. اِلوود که از محیط پیرامونش شگفت‌زده و متحر شده بود، مدام سعی بر این داشت که جملات مارتین لوتر کینگ را به یاد بیاورد و از آنها غافل نشود؛ جملاتی مثل «ما را به زندان بیفکنید… و اما ما همچنان به شما عشق خواهیم ورزید.» این در حالی‌ست که دوست او، ترنر معتقد است که او چیزی بالاتر از ساده لوح است، چرا که دنیایی که در آن زندگی می کردند دنیای ظالمی بوده و تنها راه زنده‌ماندن، اجتناب و فرار از دردسر است. در واقع آنچه اِلوود از لحاظ معنوی برای خود حفظ می‌کند و به آن پایبند است، همان چیزی‌ست که ترنر از آن می‌گریزد. این پارادوکس بین شخصیت‌های داستان، یعنی حماقت موجود در مثبت‌اندیشی و امید به دنیایی مملو از تبعیض و ظلم، و ناامیدی مطلق و فرار دائمی از مبارزه و واقعیت، نیروی محرکه‌ای‌ست که داستان را پیش می‌برد.

البته مدرسه سفیدپوستانی را هم به خود می‌پذیرد؛ اما تنها وجه اشتراک بین سفیدها و سیاهان در این مدرسه این است که مسئولان هر از گاهی مبارزه‌ی بوکس بین آنها ترتیب می‌دهند که البته نتیجه‌ی کار معلوم است.

کشمکش‌های میان ایده‌آل‌گرایی و باور به آرمان‌های اِلوود، و شک‌گرایی و بدبینی مطلق ترنر، آنها را به گرفتن تصمیم‌های آینده‌شان سوق می‌دهد که از لحاظ تاریخی هنوز صدای زنگ پیامدهای آن به گوش می‌رسد. شکنجه‌هایی که در آکادمی نیکل در زمان قوانین جیم کراو رخ می‌داد، دامن این دو را نیز گرفته و آزارشان می‌دهد. آینده‌ی این پسران توسط آنچه در آکادمی نیکل تجربه کرده و از نزدیک دیده‌اند شکل می‌گیرد؛ و اِلوود که حالا در نیویورک زندگی می‌کند نمی‌تواند به زندگی عادی خود بپردازد، چرا که جراحات روانی گذشته‌اش هرگز از ذهنش پاک نمی‌شوند.

کولسون وایتهد نویسنده‌ی کتاب پسران نیکل

کولسون وایتهِد نویسنده‌ی دورگه‌ی آمریکایی‌ست. وی تاکنون شش رمان به چاپ رسانده که می‌توان به رمان‌های شهودگرا (۱۹۹۹) و راه‌آهن زیرزمینی (۲۰۱۶) اشاره کرد. وایتهد برای دومین رمانش در همان سال جایزه‌ی کتاب داستانی ملی و جایزه‌ی فاخر پولیتزر را در سال ۲۰۱۷ به دست آورد، و مدت‌ها در صدر لیست پرفروش‌ترین رمان‌های نیویورک تایمز باقی ماند.

از دیگر افتخارات وایتهِد برای نوشتن این رمان، معرفی و توصیه‌ی آن توسط اُپرا وینفری و انتخاب آن به عنوان پنج رمان برتر توصیه‌شده توسط باراک اوباما، رئیس جمهور وقت آمریکا است.

کولسون وایتهد کتاب‌های غیرداستانی نیز در کارنامه‌ی خود دارد که البته در این زمینه هم در سال ۲۰۰۲ مفتخر به دریافت جایزه‌ی مک‌آرتور شده است. در سال ۲۰۱۵، وایتهِد به مجله‌ی نیویورک تایمز پیوست تا در بخش زبان و ادبیات به مقاله‌نویسی بپردازد؛ او تا به امروز یک ستون از محتوای مجله را به مقالات خود اختصاص داده است.

پسران نیکل هفتمین رمان وایتهد است.

 

پسران نیکل

پسران نیکل، ادای دِینی به سیاه‌پوستان ستم‌دیده

کولسن وایتهد به عنوان نویسنده‌ای رنگین‌پوست که در دوران تاریخیِ تلخی از جامعه‌ی آمریکا زندگی کرده، در رمان پسران نیکل به خوبی توانسته رنج و تبعیضی را که هم‌قشرانش در دهه‌های میانی قرن بیستم متحمل شده‌اند، به تصویر بکشد. به عبارتی دیگر، موضوع کتاب پسران نیکل و نحوه‌ی پرداخت به داستان آن را می‌توان به نوعی یک شاهکار نامید. این حقیقت که وایتهِد حتی بعد از راه‌آهن زیرزمینی دست از ادای دِین به سیاهپوستان ستم‌دیده برنداشته و رسالت نویسندگی خود را حفظ نموده بسیار قابل احترام است.

نویسنده در پسران نیکل علاوه بر شخصیت‌پردازی قوی، جنبه‌ی تاریخی داستان را نیز به خوبی حفظ کرده و نتیجه‌ی دلنشین و تاثیرگذاری را به خواننده ارائه داده است. او در این داستان با جسارت و مصلحت‌اندیشی بالا، رخدادهای واقعی جنوب آمریکا را به تصویر کشیده که در طول تاریخ همواره درگیر نژادپرستی و برده‌داری و تحت سیطره‌ی قانون جیم کراو بود.

علاوه بر این مسائلی مانند برابری حقوق زنان و مردان، نژادپرستی، استعمار، جنگ و…شاید در دنیای امروز بسیار کمرنگ‌تر از گذشته‌ باشند، اما هنوز به طور کامل از بین نرفته و در گوشه گوشه‌ی دنیا کماکان دغدغه‌ی بسیاری از مردم جهان هستند. بنابراین پرداختن هنر به این مسائل، توأم با دورنمای اجتماعی-تاریخی، به ویژه توسط کسانی که آنها را تجربه کرده‌اند، نه تنها خالی از لطف نبوده و جای تقدیر دارد، بلکه از طرفی برای یاد‌آوری و تذکر تاریخی به نسل امروز امری واجب محسوب می‌شود.

پسران نیکل، سمبل آزادگی و آزاداندیشی

اِلوود شخصیت اصلی داستان پسران نیکل را می‌توان سمبل آزادگی و آزاداندیشی نسلی رنج‌دیده دانست. درست است که او انسانی کامل، بی‌نقص و معصوم نیست (که البته همین ویژگی این شخصیت را واقعی‌تر و باورپذیرتر جلوه می‌دهد)، اما در اوج سختی ناامید نشده و تن به خفت نمی‌دهد، و پیوسته به ندای آزادی‌خواهی و عشق‌ورزی مارتین لوتر کینگ متوسل می‌گردد. آنچه را که اِلوود کِرتیس (و تمام هم‌پیالگانش) به آن باور دارد، مطلقاً نمی‌توان بیهوده و باطل دانست.

کشمکش‌های درون داستان آن‌چنان حقیقی و با جزئیات به تصویر کشیده شده‌اند که نه تنها مخاطب را مجاب به باور آنها می‌کنند، بلکه حس همزادپنداری و خشم را در او بیدار می‌کند. از این رو می‌توان گفت تأثیری که خواننده از خواندن کتاب پسران نیکل می‌گیرد چشمگیر خواهد

این کتاب جوایز زیادی را برای نویسنده‌اش به ارمغان آورد که از میان‌شان می‌توان به جایزه‌های زیر اشاره کرد:

BookPage Best Books(2019)

National Book Award Longlist (2019)

Orwell Prize Longlist (2020)

Los Angeles Times Book Prize finalist (Fiction, 2019)

پسران نیکل: معجزه‌ی وجودِ باور و امید

رمان پسران نیکل نه تنها از منظر منتقدان اثری درخشان است، بلکه در میان خوانندگان ادبیات داستانی نیز جایگاه ویژه‌ی خود را یافت؛ و کاربران زیادی در سایت گودریدز در ستایش این اثر پرداختند. در ادامه به اختصار برخی از این نظرات را می‌خوانیم:

  • رمان پسران نیکل را خیلی دوست داشتم. جزئیات و پیکره‌ی داستانی آن درخشان است. در کل می‌توانم بگویم این کتاب، داستانی جسورانه دارد و خواندنش را به همه پیشنهاد می‌کنم.
  • پسران نیکل رمانی دل‌خراش و تاریک است که وقایع آن در اوج دوران جنبش حقوق مدنی آمریکا رخ می‌دهند. این رمان به خوبی ساز و کار مخوف و غیرانسانی نژادپرستی را در آن دوره‌ی تاریخی به تصویر می‌کشد؛ سیستمی که در رذالت و بی‌رحمی دست کمی از نظام برده‌داری ندارد. رمان، معجزه‌ی وجود باور و امید را در دل بالاترین هراس و خشونت به تصویر می‌کشد.

پسران نیکل: پیش‌رونده‌ و ویرانگر!

پسران نیکل پس از انتشار نظر منتقدان بسیاری را به سوی خود جلب کرد. در ادامه گزیده‌ای از نقدهای منتشرشده درباره‌ی این اثر را می‌خوانیم:

  • کریس شلوپ، ویراستار و منتقد وبسایت آمازون: این اثر کولسون وایتهِد تجربه‌ای لذت‌بخش از مطالعه است و در عین حال تصویر روشنی از نابرابری و تبعیض‌نژادی ارائه می‌دهد. البته به ما کمک می‌کند آن را نکوهش کنیم و در برابر اینگونه اقدامات بی‌تفاوت نباشیم.
  • فرانک ریچ، منتقد مجله‌ی نیویورک تایمز: تسخیرکننده… ویرانگر… کتاب پسران نیکل به یک مأموریت بزرگ می‌ماند، یک مأموریت اساسی و ضروری. داستان مدفون (در تاریخ) زندگی اِلوود و اِلوودها همزمان به شکل یک معجزه و یک تراژدی احیا شده است.
  • ران چارلز، واشنگتن پست: پسران نیکل گویی از دل مکالمات بزرگانی چون جیمز بالدوین، رالف اِلیسون، و مارتین لوتر کینگ ظهور کرده…داستان در ابتدا باور و اعتماد ما به پیروزی آسان نیروی خیر بر شر را از هم می‌پراکند و سپس ما را با حقیقتی سخت و تلخ درباره‌ی تجربه‌ی تاریخی آمریکا تنها می‌گذارد.
  • نیوزدی: درخشان…اندوه‌آور…قهرمان جوانی که درست از وسط صفحات کتاب بیرون می‌آید و قدم به قلب شما می‌گذارد. محال است او را از یاد ببرید…
  • نشریه‌ی تایم: قصه‌گوی تاریخ آمریکا. کتابی که در آینده جای پای خود را در معبد نویسندگان تاثیرگذار تاریخ آمریکا محکم خواهد کرد.
  • مینیاپولیس استار تریبون: پسران نیکل رمانی منجمدکننده و استادانه است که عمق شیطان‌صفتی بشر و انعطاف‌پذیری روحیه‌ی انسان را کاوش می‌کند. نثر وایتهِد بی‌نظیر و روایت او خیره‌کننده است.
  • لیت هاب: پیش‌رونده و ویرانگر!

پسران نیکل با ترجمه‌ی غلامرضا صراف و در ۲۱۶ صفحه روانه‌ی بازار کتاب شده است.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *