دختر ساعت ساز: ارکستر باشکوهی در صحنه‌ی داستان

پشت جلد کتاب دختر ساعت ساز آمده است: دیگر نوبت تنهایی و انزوا رسید؛ این خانه، کنار رودخانه، مثل کشتی عظیمِ به‌گل‌نشسته‌ای بود. هوا هم همین‌طور؛ روزهای داغ سوزان یکی پس از دیگری می‌آمدند و می‌رفتند، و بعد توفانی تابستانی به راه افتاد که مجبورمان کرد آن شب توی خانه بمانیم. باد زوزه می‌کشید و… ادامه خواندن دختر ساعت ساز: ارکستر باشکوهی در صحنه‌ی داستان