چند کلامی در باب سختی‌ها و اهمیت ترجمه

ترجمه کتاب

شاید در نگاه اول ترجمه کار سختی به نظر نیاید. شاید فکر کنید کافی‌ست زبانی را بلد باشی، کلمات و قواعدش را بدانی و کار تمام است. کاملا اشتباه فکر می‌کنید. ترجمه بسیار فراتر از این می‌رود. بیایید برای روشن‌شدن این مطلب گزیده‌هایی از چند کتاب را با هم مرور کنیم. برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

بخشی از کتاب Interpreter of Maladies اثر جومپا لاهیری:

«چند روز پیش مریضی آمده بود که می‌گفت ته حلقش در می‌کند.»

«سیگاری بود؟»

«نه. خیلی عجیب بود؛ می‌گفت احساس می‌کند چند تا کاه بلند ته گلوش چسبیده. حرف‌هاش را که برای دکتر ترجمه کردم، دکتر توانست داروی مناسب حالش را تجویز کند.»

«چه بامزه.»

آقای کاپاسی مکثی کرد و گفت: «بله.»

«پس مریض‌ها کاملا به تو وابسته‌اند.» خانم داس کند حرف می‌زد، انگار داشت با صدای بلند فکر می‌کرد.«اصلا می‌شود گفت بیشتر به تو وابسته‌اند تا به دکتر.»

«یعنی چی؟ چه‌طوری؟»

«خب، مثلا می‌توانی عوض این که به دکتر بگویی مریض احساس می‌کند ته گلویش کاه چسبیده بگویی گلوش می‌سوزد یا مثلا حس می‌کند ورم کرده. مریض هیچ‌ وقت نمی‌فهمد تو به دکتر چی گفتی؛ دکتر هم نمی‌فهمد تو عین احساس مریض را نگفتی. مسئولیت سنگینی داری.»

بخشی از کتاب «مکتب‌های‌ادبی» اثر رضا سیدحسینی:

«پیشاپیش باید گفت که امپراتوری روم غربی، حتی پیش از سقوط، ارتباط خود را با فرهنگ و ادب یونان بریده بود و وارث فرهنگ یونانی، و حتی مرکز قدرت امپراتوری، روم شرقی بود. در غرب به علت رسمیت یافتن زبان لاتین به جای یونانی، حتی در قرون چهارم و پنجم، بی‌توجهی به زبان و فرهنگ یونانی نیز تشدید شده بود. تا جایی که فیلسوف بزرگی چون آگوستین قدیس آشنایی با افلاطون را از طریق ترجمه‌ی آثار فلوطین به زبان لاتین پیدا کرده بود، زیرا زبان یونانی نمی دانست و آشکارا می گفت که زبان و ادبیات یونانی را دوست نمی‌دارد.»

کمی بیشتر دقت کنید؛ به واسطه‌ی ترجمه، یک اثر ادبی می‌تواند در تاریخ و مکان سفرکند و به ما ‌برسد.

برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

فهم جهان اثر

مترجم پلی است میان ما و اندیشه‌ی نویسنده‌ای که مقیم جای دیگر و صاحب فرهنگ دیگری‌ست. مترجم فراتر از کلمات می‌رود؛ با جهان و روح اثر ارتباط برقرار می‌کند و آن ‌را به ما منتقل می‌کند.

زبان به نفسه دارای گنگی‌های فراوانی است، چه برسد به زبانی بیگانه از سرزمینی که فرهنگی ناملموس دارد. در گفتگوی روزمره ما از تکه‌کلام‌هایی بهره می‌بریم که واژگان در آن معنی اصلی خود را از دست می‌دهند. فهم این نوع جملات به موقعیت، ویژگی فرهنگ و اتفا‌قات روز آن دوران بستگی دارد.

ضرب المثل‌ها که دیگر جای خود دارند. مترجم خوب در مواجه با این دست جملات صرفا از معنای لغوی بهره نمی‌گیرد. او با معنای نهان جملات کار دارد و به جستجوی معادل‌زبانی‌ای مناسب دوران خود می‌رود. درک این چنینی، به میزان شناخت مترجم از نگرش، سبک و دنیای نویسنده و اثرش نیز بستگی دارد. با این نگاه شاید بشود گفت ترجمه‌ی هر متنی که در آن فرهنگ دوران خاصی مطرح است، کیفیت‌اش به مرور زمان افت می‌کند و باید مجدد ترجمه شود.

بخشی از درآمدی تاریخی بر نظریه‌ی ادبی از افلاتون تا بارت:

«وولوشینوف استدلال می‌کرد که مهم‌ترین بخش معنا، آفریده‌ی اوضاع‌واحوال ویژه‌ای است که گفته‌ی ویژه را مشروط می‌کند. او مثالی از دو شخص می‌آورد که در اتاقی نشسته‌اند؛ هردو به پنجره نگاه می‌کنند و می‌بینند که بار دیگر برف شروع به باریدن کرده است. هر دو از دست زمستانی که بیش‌ازاندازه طولانی شده است خسته و کسل شده‌اند (و می‌دانند که هر دو یک احساس دارند). یکی از آن‌ها کلمه‌ی «خب!» را بر زبان می‌آورد.

در هیچ واژه‌نامه‌ای نمی‌توان این معنای واژه‌‌ی «خب!» را پیدا کرد. وولوشینوف اظهارنظر می‌کند که این واژه، حالت «خشم و بیزاری را بیان می‌کند که با میزان معینی از بذله‌گویی و طنز نرمش یافته است.» این شیوه‌ی برخورد صرفاً کاربرد واژه‌ی نزدیک به واژه اصلی نیست، بلکه دقیقا کاربرد ریشه‌ی معنای آن است. «موقعیت به عنوان بخش تشکیل دهنده‌ی اساسی ساختار دلالتِ گفته، به گفته وارد می‌شود.»

چنین گفت باختین:

«هر گزاره در کل نمی‌تواند به یک مورد خلاصه شود. هر گزاره محصول مناسبات درونی و کنش و واکنش عناصر و نتیجه‌ی موقعیت پیچیده‌ای است که در آن بیان می‌شود.»

باختین می‌افزاید که موضوع روانکاوی «انسان یکه و منزوی است»؛ اما موضوع علم انسانی چیزی جز ارتباط نیست «شخصیت زیست‌شناسیک تجریدی وجود ندارد… انسان خارج از جامعه یعنی بیرون شرایط اجتماعی – اقتصادی عینی وجود ندارد.»

بخشی از کتاب «ساختار و تاویل متن» نوشته‌ی بابک احمدی

برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

 

مترجم باید فراتر از حقایق تاریخی برود

تصور کنید شما به عنوان یک مترجم می‌خواهید یک اثر ادبی کهن را متناسب با ادبیات و زبان امروز ترجمه کنید. قطعا نیاز دارید کمی بیش از آنچه در تاریخ رخ داده بدانید؛ چیزی فراتر از نام پادشاهان و جنگ‌های‌شان. باید جامعه‌ی آن دوران را بشناسید، اقشار مختلف و ارتباط‎شان باهم، دیدگاه‌های جنسیتی، باورهای مذهبی، فلسفه، شرایط اقتصادی، جنبش‌های اجتماعی و …

برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

بخشی از کتاب «ساختار و تاویل متن»

«باختین در بررسی خود نشان داد که خنده در فرهنگ مردمی سده‌های میانه ابزاری بود برای پیروزی بر اندیشه‌ها، تصاویر و نمادهای فرهنگ رسمی. خنده نشانه تلاش برای رضایت جنسی و جسمانی در جامعه‌ای بود که جسم را خوار می‌داشت.»

«خنده ترس از رازها و رمزها، جهان و اقتدار را از میان می برد.» عنصر کمیک آشکارکننده‌ی حقیقت است و در خود ضد دروغ موضع دارد. انسان سده‌های میانه با سلاح خنده و سلاح خنده بر ترس و دروغ پیروز می‌شد. جدی‌بودن همچون خشونت سازمان‌یافته در انحصار حاکمان بود. در کتاب رابله می‌خوانیم: «خنده هرگز به دنیای حاکمان راه نیافت و همواره اسلحه در دست مردمان باقی ماند». حاکمان در تزویر و دروغ جدی باقی ماندند.

برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

زبان: فاتح سرزمین‌های تازه

گنگی و محدودیت زبان باعث می‌شود آنچه می‌خواهیم منتقل کنیم کمی از مفهوم اصلی خود دور می‌شود. در گفتگو به دلیل زیست و درک متفاوت شنونده، مفهومی که گوینده در انتقال آن کوشیده دچار تحول معنایی (هر چند اندک) می‌شود. حالا تصور کنید در ترجمه میزان این تحول معنایی چقدر زیاد می‌تواند باشد.

شاید بشود گفت آنچه ترجمه می‌شود اصالت خود را از دست ‌می‌دهد. کسی که زبان مبدا را نمی‌شناسد به واسطه‌ی مترجم مفهوم دست دومی از آنچه نوشته‌شده دریافت می‌کند. چیزی‌که می‌تواند از شدت این اتفاق بکاهد، درک هر چه درست‌تر جهان و افکار نویسنده توسط مترجم و وفاداری در انتقال آن است.

در بخش دوکرانه از کتاب The Orange Tree اثر کارلوس فوئنتس از زبان سربازی اسپانیایی‌ که نقش مترجم را بازی می‌کند، شرح داستان پیروزی اسپانیایی‌ها بر آزتک‌ها و نحوه‌ی برخورد دو فرهنگ و تمدن با یکدیگر را می‌خوانیم. اهمیت زبان و قدرت مترجم در این بخش جالب توجه است.

«سلاح او همان سلاح من بود: زبان.»

بریده‌ای از دوکرانه:

«من از اول به زبان مکزیکی مسلط نبودم. برتری اولیه‌ی من دانستن اسپانیایی و زبان مایا بود، چون مدت زیادی بین سرخپوستان یوکاتان زندگی کرده بودم. وقتی دنیا ماریانا لا مالینچه را به عنوان برده به کورتز پیشکش کردند، فقط به زبان مایا و مکزیکی صحبت می‌کرد؛ در نتیجه، تا مدت‌ها من تنها کسی بودم که می‌توانست سخنانش را به زبان کاستیلی ترجمه کند. مایاهای مناطق ساحلی با من صحبت می‌کردند و من به اسپانیایی ترجمه می‌کردم.

یا گاهی به لاما به لا مالینچه می‌گفتند، اما او برای آنکه سخنان‌شان را به سمع کرتس برساند گوش به فرمان من بود. یعنی مکزیکی‌ها حرف‌های‌شان را به آن زن می‌گفتند و او هم به زبان مایا برای من بازگو می کرد تا به اسپانیایی ترجمه کنم. هرچند این امر امتیازی برای او بود _ زیرا می‌توانست در گذر کلام از ناهواتل به ما یا از خودش چیزی کم و زیاد کند _ همچنان ارباب زبان کسی غیر از من نبود. آن روایت اسپانیایی که به سمت فاتح می‌رسید همیشه از من بود.»

جادوی زبان

همه‌ی آنچه گفتیم به این قصد بود که شما از ارزش یک مترجم خوب باخیر شوید.

مترجمان درخشانی که با کوشش فراوان خود برای ما دریچه‌ای رو به ادبیات دیگر کشورها و فرهنگ‌ها می‌گشایند. با نگاهی به آثار ترجمه‌شده به فارسی می‌توانیم تعداد قابل توجهی از این مترجمان را ببینیم. مترجمانی که آنطور که باید قدر بسیاری‌شان دانسته نشده است.

برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

به آذین

محمود اعتماد‌زاده مشهور به م.ا.به‌آذین، نویسنده و مترجم شناخته‌شده‌ی ایرانی‌ست. او در دی‌ماه ۱۲۹۳ در شهر رشت به دنیا آمد. در جوانی برای تحصیل در رشته‌ی مهندسی به فرانسه اعزام شد و به این شکل فرانسه آموخت. پس از بازگشت به ایران به نیروی دریایی پیوست. در جنگ جهانی دوم مجروح شد و دست چپش را قطع کردند. به‌آذین از خدمت نظامی استعفا داد و به وزارت فرهنگ پیوست.

به‌آذين از آن دسته هنرمندانی بود که باور داشت به ياری هنر می‌شود جامعه را دگرگون كرد.

این مترجم پیشکسوت روز دهم خردادماه ۱۳۹۳ درگذشت.

ترجمه‌های شکسپیر به آذین با جملات روان و شعرگونه در خاطر خواننده می‌ماند.

به قول آقای دریابندری ترجمه‌های به‌آذین تزیینات و لحن خاص خود را دارند.

به‌آذین در دوره‌ی کاری خود ترجمه‌های درخشانی از آثار نویسندگانی چون انوره دوبالزاک، رومن رولان، ویلیام شکسپیر و میخائیل شولوخف انجام داد.

دریابندری

نجف دریابندری

نجف دریابندری سال ۱۳۰۸ در آبادان متولد شد. معلم انگلیسی سخت‌گیر او در دوران مدرسه و بعدها علاقه‌اش به سینما و تماشای فیلم‌های انگلیسی زبان به او کمک کرد تا به خوبی زبان انگلیسی را فرا بگیرد.

«مقدار زیادی از زبان انگلیسی را توی سینما یاد گرفتم، به‌طوری که وقتی رفتم شرکت نفت تا استخدام بشوم، انگلیسی را خوب می‌دانستم و نه تنها می‌خواندم که حرف هم می‌زدم.»

اولین چیزی که از این مترجم/نویسنده‌ی نازنین در خاطر می‌آید لحن شیرین، روان و دل‌نشین اوست. به عنوان کتاب «مستطاب آشپزی، از سیر تا پیاز» توجه کنید؛ ساده و در عین حال طناز.

در ترجمه‌های او ادبیات شخصیت‌ها و اصطلاحات به خوبی معادل فارسی خود را پیدا کرده‌اند؛ به همین دلیل متن روان و راحت خوانده می‌شوند.

نجف دریابندری در طی دوران فعالیت خود آثار نویسندگان بزرگی چون فاکنر، همینگوی، بکت و برتراند راسل را ترجمه کرد.

او در پانزده اردیبهشت ۱۳۹۹ چشم از دنیا فروبست.

بهمن فرزانه

بهمن فرزانه در بهمن ماه ۱۳۱۷ به دنیا آمد. او در جوانی برای تحصیل به ایتالیا رفت. نام بهمن فرزانه با صد سال تنهایی، اثری که ایرانیان را با مارکز آشنا کرد گره‌خورده است. او به غیر از ایتالیایی به اسپانیایی و انگلیسی نیز تسلط داشت. او در دوران خود بیش از پنجاه کتاب ترجمه کرد.

ترجمه‌ی چند اثر مختلف از یک نویسنده به مترجم امکان شناخت بهتری از ویژگی‌های ادبی آن نویسنده را می‌دهد. شاید به همین دلیل است که ترجمه‌های بهمن فرزانه از آثار مارکز انقدر قوی و گیرا هستند.

او ترجمه‌های درخشانی از آثار نویسندگان بزرگی چون مارکز، آلبا دسس پدس و تنسی ویلیامز انجام داده است.

بهمن فرزانه در بهمن سال ۱۳۹۲ درگذشت. مراسم خاکسپاری او با حضور افراد انگشت شمار و بسیار غریبانه برگزار شد.

مترجم متخصص

در بسیاری از زمینه‌های تخصصی مثل فلسفه، اسطوره، روانشناسی و جامعه شناسی مترجم باید اطلاعات خوب و جامعی داشته داشته باشد. مقوله‌ی پیچیده‌ای مثل فسلفه به خودی خود می‌تواند سخت‌فهم و گیج‌کننده باشد. چطور ممکن است کسی فلسفه نداند و بتواند مطلبی فلسفی را آنقدر خوب‌فهم‌کند که برای ترجمه‌ مورد نیاز است. بهترین ترجمه‌های ممکن در زمینه‌های تخصصی توسط مترجم/متخصصان آن زمینه صورت می‌گیرد. مترجمانی که به واسطه‌ی رشته‌ی تحصیلی یا علاقمندی و مطالعه‌ی مستمر و پیوسته در زمینه‌ای خاص تبدیل به متخصص شده‌اند.

برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

ژاله آموزگار

در بین این متخصص/مترجمان در زمینه‌ی اسطوره می‌شود به استاد ژاله آموزگار عزیز اشاره کرد. ژاله آموزگار سال ۱۳۱۸ در خوی متولد شده است. او جزو دانشجویان ممتازی بوده است که با بورسیه به سوربن رفت. خانم آموزگار زبان‌های انگلیسی، فرانسه، ترکی، پهلوی و اوستایی می‌داند.

او در کنار مقالات و نوشته‌های ارزشمند، ترجمه‌هایی در زمینه‌ی اسطوره دارد.

 

عبدالکریم رشیدیان

عبدالکریم رشیدیان متولد ۱۳۲۷ در دزفول است. او در فرانسه دکترای فلسفه‌ی خود را گرفت. نوشته‌ها و ترجمه‌های او در زمینه‌ی فلسفه است. او آثاری از فیلسوفانی بزرگ چون کیرکگور، کانت، هایدیگر و دریدا را به زبان فارسی برگردانده است.

نشر خوب

مقاله‌ای که خواندید به قصد ادای احترام به مترجمان عزیز و بزرگ کشورمان نوشته شده‌ است. نیازی به گفتن نیست که ما در نشر خوب چقدر به ترجمه‌ی خوب اهمیت می‌دهیم؛ و قدر مترجمان عزیزی که با کوشش خود امکان لذت‌بردن از کتاب‌ها را برای‌مان فراهم می‌کنند.

نشر خوب آثار خود را از لیست بهترین کتاب‌های دنیا انتخاب کرده و با همکاری مترجمان سختکوش، بهترین‌ کتاب‌ها را برای شما مهیا می‌کند.

برای خرید آنلاین کتاب به بخش کتاب‌ها در فروشگاه اینترنتی نشر خوب مراجعه کنید.

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *